در کسب استقلال بکوشید
شما قبلًا وابسته بودید و در اداره زندگی، تعهد و مسئولیتی نداشتید، پدر هزینه خانواده را تأمین میکرد و مادر خانه را اداره مینمود؛ اما پس از ازدواج، بر آن شدید که مستقل و آزاد زندگی کنید. و بدین رو مسئولیتهایی را نیز پذیرفتهاید. دوشیزه اکنون خانم شده، باید آماده شوهرداری و خانهداری شود. باید بکوشد وابستگی خود را از خانوادهاش کم کند و در انجام امور خانه، مستقل شود. انجام کارهای خانه دشوار است، ولی باید آن را تحمل کند. این درست نیست که پس از ازدواج هم، از پدر و مادرش انتظار داشته باشد آن وظایفی را که بر عهده وی است انجام دهند. البته میتواند در امور مهم و دشوار که به تنهایی قدرت حل آنها را ندارد از راهنماییها و کمکهای پدر و مادر استفاده کند، ولی در این موارد هم باید سعی کند که به حداقل قناعت نماید.
پسر هم که پس از ازدواج مرد شده، و مسئولیت سرپرستی و تأمین مخارج خانواده را پذیرفته است، باید بکوشد خود را از وابستگی به پدر و مادر، آزاد کند و در اداره زندگی، مستقل باشد. باید برای زندگی برنامهریزی کند و به طور جدی وارد عمل شود.
البته چون از تجربه کافی برخوردار نیست، باید از اطلاعات پدر و مادر و دیگر خیراندیشان استفاده نماید، لیکن سعی کند مسئولیت اجرای عمل را خود بر عهده گیرد، مگر در آن امور و مشکلات مهمی که خود به تنهایی نمیتواند آنها را انجام دهد که در این موارد میتواند از پدر، مادر و دیگران کمک بگیرد. در چنین مواردی خانواده عروس و داماد وظیفه دارند به یاری خانواده جدید بشتابند.
در این جا لازم است به موضوع محل سکونت خانواده جدید اشاره کنم. خانواده عروس غالباً میل دارند که عروس و داماد در خانهای مستقل و بدون دخالت و مزاحمت مادر و خواهر شوهر عروسی و زندگی کنند؛ زیرا از دخالتهای بیجا و بهانهجوییها و ناسازگاریهای آنها در بیم و هراسند و بر عکس، خانواده داماد غالباً میل دارند که پسرشان را در منزل خودشان داماد نمایند و دستکم تا مدتی نیز در زندگی او شریک باشند و بدین وسیله وابستگی و ارتباط فرزند خود را نسبت به خودشان حفظ کنند. داماد هم در اثر انس و علاقهای که به پدر و مادر دارد تحت تأثیر عواطف قرار میگیرد و ترجیح میدهد که در خانه پدر و در جوار آنها عروسی و زندگی کند. مخصوصاً باتوجه به این که در آغاز زندگی، امکان تهیه منزل مستقل هم غالباً برایش فراهم نیست.
گرچه نگارنده هم عقیدهمند است که اگر مشکلی وجود نمیداشت بهتر بود که خانواده جدید، مدتی در خانه پدر و مادر داماد و در جوار آنها زندگی کنند و از راهنماییها و نظارتها و کمکهای آنها بهرهمند شوند، ولی متأسّفانه این زندگی، غالباً قرین آسایش و آرامش چندانی نخواهد بود. بهانهجوییها، دخالتهای بیجا و عیبجوییهای مادر و خواهرشوهر به زودی شروع خواهد شد، عروس هم بالأخره بهستوه میآید و عکس العمل نشان میدهد و در نتیجه عرصه زندگی به میدان نزاع، کدورت، قهر و دعوا تبدیل میشود و آرامش و آسایش سلب میگردد. در این میان مرد در آغاز زندگی با مشکل بسیار بزرگی روبهرو میشود که در حل آن ناتوان میماند. اگر از مادر و خواهر حمایت کند با گریهها، ناسازگاریها، قهر و دعواهای همسرش مواجه خواهد شد و زندگی آنها در معرض متلاشی شدن قرار میگیرد و اگر از همسرش حمایت کند با آه و ناله و سرزنشهای مادر و خواهر روبهرو میشود و اگر دربرابر هر دو جناح سکوت کند و تماشاگر صحنههای نزاع باشد، در زندگی آسایش و آرامش نخواهد داشت؛ زیرا به سکوت او قناعت نمیکنند و هر دو طرف، توقع حمایت و جانبداری دارند. همه اینها غالباً معلول حسادت، نادانی و بداخلاقیهای مادر و خواهرشوهرهاست البته گاهی هم، عروس بیتقصیر نیست، ولی غالباً مادر شوهرها تقصیر دارند. اگر مادر شوهر رفتار درستی با عروسش داشته باشد و همانند دخترِ خود بااو رفتار کند، عروس هم، مانند دختر، بلکه بهتر و بیشتر، از مادر شوهر احترام و جانبداری خواهد نمود؛ اما متأسّفانه غالباً چنین نیست. چه کنیم که این هم یکی از تربیتهای غلط اجتماعی است.
با توجه به این مشکل، من ترجیح میدهم که پسر و دختر از همان آغاز، زندگی مستقلی داشته باشند و در صورت امکان در منزل ملکی یا اجارهای، جدا عروسی کنند، و در صورت ضرورت و عدم امکان، در منزل پدر و مادرِ داماد عروسی کنند، ولی از همان آغاز زندگی، کاملًا جدا و مستقل باشند و سعی کنند در اولین فرصت به منزلِ دیگری منتقل شوند.
در این جا لازم است به والدین پسر یادآور شوم که شما نمیتوانید فرزندتان را برای همیشه وابسته به خود نگهدارید، به هر حال این عروس و داماد از شما جدا خواهند شد، پس چه بهتر که خودتان پیشقدمشوید و پیشاز آن که کدورتی به وجود آید و سبب دلخوری شود، وسیله مستقل زیستن آنها را فراهم سازید و بدین وسیله احترام و دوستی آنها را نسبت به خودتان محفوظ بدارید. اگر میتوانید، منزل مستقلی برای آنها تهیه کنید تا در همانجا عروسی کنند، این کار را بکنید و اگر قدرت مالی ندارید، در منزل خودتان جایی برایشان فراهم سازید، ولی بگذارید در زندگیشان کاملًا مستقل باشند. در کارشان دخالت نکنید. بگذارید آزادانه با هم زندگی کنند و در مشکلات تفاهم نمایند. از عیبجویی اجتناب کنید، و همواره سعی نمایید در بین آنها سازش، دوستی و الفت برقرار سازید. از فتنهانگیزی جداً برحذر باشید، فرشته صلح و صفا و آشتی باشید نه دیو فتنه و آشوب و کشمکش و نزاع.
لازم است به پسران نیز یادآور شوم که صلاح شما در این است که در صورت امکان، در منزل مستقل عروسی کنید. اگرچه ممکن است پدر و مادر شما از این امر ناراحت شوند و اظهار عدم رضایت نمایند، ولی مطمئن باشید که کدورت آنها بهزودی برطرف میشود و این بهتر از آن است که با کدورت و دعوا از هم جدا شوید، واگر ناچار شدید در منزل پدر عروسی کنید، اولاً، زندگی شما حتماً جدا و مستقل باشد و ثانیاً، سعی کنید در اولین فرصت، منزلی دیگر تهیه نمایید و به آن جا منتقل شوید.
به هر حال مواظب رفتار و گفتار مادر و خواهرتان باشید، مبادا در بین شما و همسرتان فتنهانگیزی نمایند و روابط شما را تیرهسازند. اگر احساس کردید که با گفتار و رفتارشان مزاحم همسر شما هستند و در بین شما فتنهانگیزی میکنند، قاطعانه دربرابرشان بایستید و بگویید: خواهشمندم احترام همسر مرا نگه دارید و اسباب رنجش او را فراهم نسازید، همسرم را دوست دارم و به شما اجازه نمیدهم که او را ناراحتکنید. اگر چنین برخورد قاطعی از شما ببینند، از مزاحمتهای خود دست برمیدارند و راحت میشوید.
هم چنین لازم است به عروس خانم هم یادآور شوم که وضع شوهرتان را در نظر داشته باشید. او که نمیتواند به خاطر شما یک مرتبه با همه خویشانش قطع رابطه کند و چنین کاری صحیح هم نیست. به علاوه به آنها نیاز دارید. توهم با آنها بساز و سختگیری نکن. نسبت به خویشان شوهرت احترام کن تا آنها هم متقابلًا به تو احترام بگذارند. اگر گاهی با گفتار یا رفتارشان اسباب ناراحتی تو را فراهم میسازند، بردباری و گذشت داشته باش و به این نکته توجه داشته باش که در عوض، خوبیهایی هم دارند که با ملایمت و رفت و آمد و گذشت و اظهار دوستی، میتوانید ازخوبیهای آنها استفاده نمایید. به هر حال انسانها چنین هستند.
آدمهای حسود، کینهتوز، موذی، بیتربیت، بداخلاق و بدزبان، هم در بین آنها وجود دارد. انسانی که میخواهد در اجتماع زندگی کند ناچار است با آنها بسازد. خویشان شوهر تو هم از همین اجتماعند. بدیهای آنها را هم میتوان تحمل کرد.
اگر ناچار شدید مدت کوتاهی در منزل پدر شوهر زندگی کنید، اظهار ناراحتی نکن. با ادب و احترام با آنها رفتار کن تا آن ها هم نسبت به تو مهربان و با ادب باشند و اگر هم گاهی به وسیله زبان یا رفتارشان اسباب ناراحتی تو را فراهم میسازند، نادیده بگیر و گذشت داشته باش، به تدریج بهتر میشوند. انشاءاللّه با سعی و جدیت خانه مستقلی تهیه میکنید و به آن جا منتقل میشوید.