حقیقت انسان
تمام صفاتی که در سایر حیوانات موجود است در انسان نیز وجود دارد. در این مرتبه، انسان یک حیوان کامل است و از حیوانات دیگر چیزی کم ندارد. اما باز وجود انسان در اینها خلاصه نمیشود، بلکه قرآن کریم برای انسان و انسانیت او مرتبه عالیتری را هم اثبات میکند. قرآن، انسان را در یک سیر تکاملی از نطفه به علقه و از علقه به مُضغه و از مُضغه به اینکه دارای پوست و گوشت و استخوان بشود، وصف میکند، سپس میفرماید:
« ثُمَّ أَنْشَـأْناهُ خَـلْقاً آخَرَ »؛[58]
ما انسان را آفرینشِ دیگری دادیم.
جمله « خَـلْقاً آخَرَ » بسیار جالب است. ما به انسان خَلق و آفرینش دیگری دادیم که غیر از سایر موجودات است. معلوم میشود این آفرینش از آفرینشهای طبیعی نیست؛ بلکه آفرینش عالیتری است و بر مبنای همین عُلوّ مقام آفرینش است که خود خداوند میفرماید: « فَتَبارَک اللّهُ أَحْـسَنُ ».[59] خدا چقدر بزرگ است که بهترین مخلوقات را ایجاد میکند. خدای متعال درباره آفرینش هیچ موجودی از این تعبیر استفاده نکرده است. یعنی خلقت این موجود (انسان) آنقدر عجیب است که خود خداوند متعال برای اینکه به انسانها و موجودات دیگر بفهماند که شخصیت این موجود شخصیت والاتری دارد، این تعبیر را به کار برده است. در آیات دیگر قرآن میخوانیم که انسان را نیکو، تصفیه کرد، آفرید و یک شکل زیبای مساوی عالی برایش وضع کرد و بعد، از روح منسوب به خود، در آن دمید.[60] این جمله، بسیار پرمعناست. خداوند متعال از روح خود که روحی از عالم بالا و ملکوت است و غیر عالم ماده است در انسان دمید. یعنی «روحی» که چنان ارزش دارد که خداوند آن را به ساحت قدس خودش نسبت میدهد؛ در حالی که عالَم مادّه، بدن، کالبد و جسم را به خویش نسبت نمیدهد. خداوند میخواهد بفهماند که این موجود (انسان)، تنها خاکی نیست، بلکه از عالم ربوبی است. پس این کثافاتی که در عالم مادّه، وجود دارد از انسان و روح او نیست. برای همین، انسان را بر دیگر موجودات، برتری داده است. اگر خدای متعال به ملائک سفارش میکند که بر انسان سجده کنید، برای همین مقام است. خدا میفرماید:
وقتی انسان را تصفیه کردم و از روح خود در او دمیدم، بر او سجده کنید.[61]
اگر انسان این ارزش را پیدا میکند که مسجود ملائکه قرار بگیرد برای همین مقام نفخ روح الهی و گوهر گرانبهایی است که در وجود مبارک او قرار داده شده است. حقیقت انسان همین جنبه وجودش است که انسانیت انسان را تشکیل میدهد.
[58]. مؤمنون، آیه 14.
[59]. همان.
[60]. « ثُمَّ سَوّاهُ وَنَفَخَ فِـیهِ مِنْ رُوحِهِ... » سجده، آیه 9.
[61]. « فَإِذا سَـوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِـیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ » مؤمنون، آیه 17.