تزاحم مراتب وجودی انسان
مراتب وجودی انسان؛ یعنی مرتبه حیوانیت و مرتبه انسانیت او به صورت مداوم با یکدیگر در تزاحم هستند. مرحله حیوانیت انسان سعی میکند عقل، جنبه ملکوتی و روح او را به استخدام خود در بیاورد و با تسخیر جنبه ملکوتی، به خواستههای حیوانیاش برسد و به حدّ معینی هم اکتفا نکند. از آن طرف، نفس ملکوتی انسان هم میکوشد که قوای حیوانی را کنترل کند و به حدّ معقول از آنها استفاده کرده و جلوی طغیان و سرکشیهای حیوانی را بگیرد. تا ببیند صاحب روح ملکوتی چه اندازه قدرت داشته باشد و تسلیم کدام شود. اگر تسلیم قوای حیوانی شد؛ یعنی که سعی کرد از عقلش استفادههای حیوانی بکند، آنچنان میشود که تدریجاً به صورت یک حیوان، بلکه بدتر از آن میشود؛ حیوانی که برای رسیدن به خواستههایش هیچ حد و مرزی قائل نیست. در مقابل، اگر از آن طرف رفت، میشود یک انسان ملکوتی و عالی و پاک. اینجاست که اسلام میگوید: ای انسانها! شما انسانید، پس عقل انسانی خود را چراغ راهتان قرار دهید و گوهر ملکوتی نفستان را فراموش نکنید و به وسیله این گوهر ملکوتی، خواستههای حیوانی خود را کنترل کنید. کاری کنید که خواهشهای نفسانی از حدّ معقول تجاوز نکنند. این به آن دلیل است که اگر انسان به حال خود رها شود تَبعا بیشتر میل به بر آوردن خواستههای حیوانی خود دارد.
پیامبران چقدر سعی میکردند انسانها را آگاه کنند که اسیر خواستههای نفسانیشان نشوند، زیرا در این صورت به فلاکت و هلاکت خواهند افتاد. کمتر انسانی است که بتواند از شرّ نفس خلاصی پیدا کند؛ اما مگر نفس میگذارد. دائم تلاش میکند چراغ عقل را خاموش کند تا انسان، انسانیت خود را به فراموشی سپرده که فقط خودِ نفس یکهتاز میدان باشد. انسان میبیند که چطور عدهای در دنیا اسیر خواستههای حیوانی خود شدهاند. درست است که انسان برای زنده ماندن، محتاج غذاست و باید کار کند و برای خود و خانوادهاش غذا تهیه کند؛ مسئلهای که اسلام هم بر آن تأکید کرده، اما این تهیه مال و اندوختن آن باید تحت یک ضابطه مشخص باشد. انسان خواه ناخواه به مال دنیا علاقه دارد، چرا که گذران زندگی او به وسیله آن است و این علاقه در حدّ اعتدال، مذموم نیست. مهم این است که نیازمندان را هم در اموال خود سهیم کند و نه تنها حقوق واجب الهی را بپردازد، از انفاقهای مستحب نیز خودداری نکند؛ به ویژه درباره باغ و زراعت در روایات اسلامی دستور داده شده که به نیازمندان حاضر سهمی بدهند.[57] اما هنگامی که علاقه به مال و ثروت شکلِ افراطی و انحرافی به خود بگیرد و به انحصارطلبی منجر میشود. حتی گاهی آدمی بیآنکه خود به چیزی نیاز داشته باشد، دوست دارد دیگران از آن محروم باشند! به تعبیر دیگر، از انحصار مواهب لذت میبرد و این بلای بزرگ و بیماری خطرناک امروزه در جوامع انسانی نمونههای بسیار دارد. اگر هر کسی در تأمین خواستههای نفسانی خود آزاد و مطلق باشد، چه فسادهایی که پیدا نمیشود.
انسان باید بیندیشد که به حدّ معقول به زندگی و مال و خانه نیاز دارد و حق ندارد از هر راه و طریقی برای کسب آن اقدام کند. نفس انسان میگوید: سعی کن، کوشش کن، هر چه میتوانی مال جمع کن. اگر خانهات امروز دویست متر است، فردا پانصد مترش کن. اگر پانصد متر است، فردا دو هزار مترش کن. اگر یک خانه داری، ده تایش کن. ده تا را صد تا و همین طور برو بالاتر! اگر یک ماشین داری به آن اکتفا نکن، ماشین بهتری بگیر. یک ماشین کافی نیست، دو تا تهیه کن. کم پیش میآید که نفس انسان بگوید بس است! نفس، کار ندارد که بر اثر این مالی که من میخواهم بهدست آورم چقدر فقیران باید از بین بروند یا چقدر افراد باید گرسنه بمانند یا چقدر حقوق دیگران باید تضییع شود و چقدر مشکلات به وجود بیاورد. نفسِ سرکش، دیگر مقید به این حرفها نیست. صرفاً مال میخواهد، هدفش شده مال؛ یعنی مال. که ابتدا فقط برای تأمین نیازها بود، به صورت یک هدف درمیآید. جمع کردن اموال میشود یک هدف. آیا این همه گرسنگانی که امروزه در جهان هستند، جز برای جنایتهای مال پرستانی است که میخواستند اینها را به فقر بکشانند؟ اگر کسب مال، هدف شد، انسان کار میکند که مالش را زیاد کند؛ حالا هر چه میخواهد بشود. برای اینکه کارخانههای اسلحهسازی خودشان به کار بیفتد، کشورها را به جان هم میاندازند تا بتوانند سلاحهایشان را بفروشند و... میخواهند مالشان را زیاد کنند، اما برای آن، چه کارها که نمیکنند. برای اینکه کارخانهشان سود بیشتری بدهد، هر کاری میکنند. یکی از بلاهایی که جامعه انسانی به آن مبتلا شده، وجود جنایتکارانی است که برای سلاحهای خود بازار به وجود میآورند، چون اگر هدف، مال شد فرد از انجام هیچ کاری، ابایی ندارد. سلاح شیمیایی میسازد و میفروشد تا مالش بیشتر شود. اما به اینکه هزاران نفر با همین سلاح شیمیایی، نابود میشوند دیگر کاری ندارد.
این مدعیان ظاهراً متمدن و بشردوست، بر اثر پیروی از خواستههای حیوانی خود چه جنایتهایی را که در دنیا مرتکب نمیشوند. آیا فکر میکنید کشورهایی مثل «اتیوپی» و امثال آن ذاتاً فقیر هستند؟ بسیاری از کشورهای آفریقایی از لحاظ معادن، منابع طبیعی و زراعت خوب هستند، ولی جنایتکاران آنچنان خون آنها را مکیدهاند که نمیتوانند خودشان را تأمین کنند. کشاورزی آنها را نابود کردهاند، صنایع و معادنشان را به غارت بردهاند و آنان را در فقر نگه داشتهاند. بسیاری کشورهای غربی و استعمارگران اگر همه مردم دنیا هم گرسنه بمانند، باکشان نیست. اگر گاهی هم دم از انسان دوستی و حقوق بشر میزنند، دروغی بیش نیست. حیوانیت، اینها را به این سو و آن سو میکشاند. اما اسلام میگوید: روح انسانی را باید تقویت کرد و با همان، با خواستههای حیوانی، مبارزه کرد. پس انسانیت انسان را باید پرورش داد، زیرا انسانها فقط با کسب فضایل و کمالات میتوانند، به عالیترین درجات کمال برسند.
[57]. « وَآتُوا حَقَّهُ یوْمَ حَصادِهِ » انعام، آیه 141.