ختم نبوت و کمال دین
چنان که در صریح قرآن آمده است: پیامبر اسلام، خاتم پیامبران است و بعد از او پیامبرى نخواهد آمد. قرآن مىفرماید: «محمد، پدر هیچ یک از پدران شما نیست. او رسول خدا و خاتم پیامبران است و خدا به هر چیزى داناست». «1»
ختم نبوت از ضروریات اسلام است و امت بر آن اجماع دارند. بنابراین، دین اسلام همیشگى است و در همه زمانها و مکانها نیاز دینى بشر را تأمین خواهد کرد. از سوى دیگر، چون خاتم پیامبران است بعد از او وحى تشریعى قطع شده است. چنان که در نهج البلاغه و برخى از احادیث بدان تصریح شده است.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: خدا پیامبر را در زمانى فرستاد که پیامبران نبودند و مردم در حال تنازع به سر مىبردند، پس او را در پى پیامبران فرستاد و به او وحى خاتمه یافت. «2»
بنابراین باید به هنگام ارتحال پیامبر گرامى اسلام همه احکام و قوانین شریعت در اختیار مردم قرار گرفته و دین به اکمال رسیده باشد؛ چنان که در قرآن نیز بدان تصریح شده است.
قرآن مىگوید: «امروز کافران از بازگشت شما از دینتان نومید شدهاند، پس از آنها نترسید، از من بترسید، امروز دین شما را کامل کردم و نعمت را بر شما تمام نمودم و اسلام را دین شما برگزیدم». «3»
در میان مفسران قرآن اختلاف است که مراد از روز مهمى که در آیه آمده و در آن روز دین اسلام به اکمال رسیده و به گونهاى تثبیت شده که کافران از محو آن مأیوس گشتهاند چه روزى است؟ علامه طباطبائى پس از بحثهاى دقیق و مفصل و با استفاده از برخى احادیث بدین نتیجه رسیده که مقصود، روز هیجدهم ذى حجه و در حجة الوداع پیامبر اکرم مىباشد. «4» چنان که در احادیث و کتب تاریخ آمده پیامبر در آن روز و به هنگام مراجعت از انجام فریضه حج حاجیان را در سرزمین غدیر گرد آورد و بعد از اداى خطبه، على بن ابى طالب علیه السلام را رسما به منصب امامت برگزید، و ضمن حدیث مفصلى فرمود:
«من کُنت مولاه فعلی مولاه، اللّهم والِ من والاه و عادِ من عاداه».
رسول خدا صلى الله علیه و آله در آن حادثه مهم تاریخى دو کار مهم انجام داد: یکى این که قرآن و عترت را به عنوان دو مرجع علمى معتبر معرفى کرد و فرمود: هر کس از این دو سند پیروى کند گمراه نخوهد شد. دیگر این که حضرت على علیه السلام را به عنوان نخستین امام و آغازین فرد عترت معرفى کرد. با توجه به این که پیامبر اکرم در دوران رسالت خویش حضرت على را به عنوان خزینه دار علوم نبوّت برگزیده و در تعلیم و تربیت او سعى کافى به عمل آورده بود و با نصب او به امامت و سرپرستى امت، دین اسلام کامل شد و علوم شریعت حافظ و اجرا کننده معتبر پیدا کرد. در چنین شرایطى آیه مذکور نازل شد.
اگر نبود این که پیامبر اکرم در زمان حیاتش مجموع احکام و قوانین شریعت را به صورت جزئى یا کلى در اختیار حضرت على و به وسیله او در اختیار امامان بعد از خودش قرار داد چگونه مىتوان قول خداى متعال را که فرمود: «الیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» را توجیه کرد؟ با اینکه احکام و قوانینى که در قرآن آمده یا از پیامبر باقى مانده و در اختیار اهل سنت مىباشد به مقدار نیاز مردم آن زمان و زمانهاى بعد نیست و به همین جهت فقهاى اهل سنت ناچار شده اند در استنباط احکام از قیاس و استحسان و دیگر مبانى استنباط کنند.
(1). احزاب، آیه 40: «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَلکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَىءٍ عَلِیما».
(2). نهج البلاغه، خطبه 133: أرسله على حین فترةٍ من الرسل و تنازعٍ من الألسن، فقفّى به الرسول و ختم به الوحى.
(3). مائده، آیه 3: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِى وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دِیناً».
(4). المیزان، ج 5، ص 214- 277.