آنچه میتواند نمازگزار را به تحصیل حضور قلب کمک کند عبارت است از:
1. باور قلبی بر ضرورت این کار و عزم جدی بر عمل.
2. کمکردن مشاغل دنیوی در حدی که فرصت کافی برای ادای نماز در اول وقت، وجود داشته باشد.
3. در انتظار رسیدن وقت نماز بودن.
4. قبل از فرا رسیدن وقت نماز، دست از کار کشیدن و خود را برای مقدمات نماز آماده ساختن.
5 . انسان به هنگام وضو بدین نکته توجه داشته باشد که برای شرفیابی به محضر خدای بزرگ، خود را تمیز و آراسته میکند.
6. برای نماز جایی را انتخاب کند که ظواهر دنیوی؛ مانند عکس، آینه، مجسمه و نظیر اینها وجود نداشته باشد و حتیالامکان، آرام و بی سر و صدا باشد.
7. خود را در محضر خدا بداند که میخواهد با او سخن بگوید و عرض بندگی نماید و به این نکته توجه داشته باشد که خدای بزرگ و علیم و عظیم او را میبیند، گرچه او خدا را نمیبیند.
8 . اذان و اقامه را با حضور قلب و توجه به معانی کلمات بگوید.
9. در حال توجه و آمادگی قلبی، نیت کند.
10. در همین حال و با توجه به معنای اللّه اکبر، تکبیرة الاحرام بگوید.
11. آنگاه قرائت حمد و سوره را شروع کند و به معانی آیات و جملهها کاملاً توجه داشته باشد و سعی کند همین حال توجه را تا آخر نماز نگه دارد و از ورود خاطرات دنیوی، جداً جلوگیری نمایند و اگر خاطرهای به ذهنش خطور کرد فوراً آن را طرد کند تا به حالت حضور قلب بازگردد و چنین حالی را تا آخر نماز ادامه دهد.
12. در حال رکوع توجه داشته باشد که برای تعظیم در برابر خدا رکوع میکند و ذکر رکوع را با توجه به معنای آن بگوید و وقتی به سجده میرود توجه داشته باشد که در پیشگاه خدا به خاک میافتد. در حال تشهد نیز بر دو زانو بنشیند و خود را برای ادای شهادتین در برابر خدای بزرگ ببیند و بهمعنای شهادتین کاملاً توجه نماید.
در پایان نماز بعد از تشهد، به پیامبر و بندگان صالح خدا سلام دهد و از نماز خارج گردد.
بنا بر آنچه اشاره شد کسانی که در صدد تحصیل حضور قلب در نماز هستند باید قبلاً حداقل ترجمه فارسی کلمات و جملههای قرائت و اذکار نماز را یاد بگیرند و در صورت امکان با تفاسیر آنها آشنا گردند.
در اینجا یادآور میشوم که حضور قلب کامل نمازگزار، کاری است بسیار مهم و در عین حال دشوار که نیاز به بردباری، پشتکار، تمرین و جهاد دارد. واقعاً حضور قلب در نماز، نوعی جهاد محسوب میشود؛ یعنی جهاد با نفس که ثوابش کمتر از جهاد با دشمن نیست. اگر نمازگزار بدان صورت که عرض شد؛ یعنی با داشتن توجه جدی بهمعانی کلمات و اذکار، نماز بخواند به تدریج میتواند آن مفاهیم را به قلب خویش تفهیم نماید تا به صورت ایمان و ملکه نفسانی در وجودش در آید. در چنین مقامی، زبان تابعِ قلب میشود و با فرمان قلب حرکت میکند و نمازِ مطلوب همین است؛ چنانکه در بعض احادیث بدان اشاره شده است.
حضرت صادق علیهالسلام در حدیثی فرمود:
قلبت را قبله زبانت قرار بده و زبانت را حرکت نده، مگر با فرمان قلب و موافقت عقل و رضایت خدای متعال و بدان که خدا از ظاهر و باطن تو آگاه است.[1]
چنین نمازی میتواند معراج مؤمن، ناهی از فحشا و منکر و مقرّب الی اللّه باشد. در چنین نمازی بود که پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهمالسلام از خود بیخود میشدند و در این حال، حتی از حوادث کنار خودشان غافل بودند.
تذکر این نکته را نیز لازم میدانم که قرائت قرآن و خواندن دعاها و اذکار نیز همینگونه است و در صورتی میتوان ترتب آثار مطلوب را از آنها انتظار داشت که با توجه به معنا و با حضور قلب و تدبر باشد، البته توجه و حضور قلب نیز در بین افراد و حالات آنان، متفاوت میباشد. طبعاً ترتب آثار نیز به همین شکل خواهد بود.
در آخر، مناسب دیدم در پیمودن این راه دشوار، از رهنمودهای علمای ربانی که این راه را پیمودهاند و در این باره تجربیاتی دارند بهره بگیریم.
[1]. میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج5، ص397: قال الصادق علیهالسلام فى حدیث إلى أن قال: «فاجعل قلبک قبلة للسانک، لا تحرّکه إلاّ بإشارة القلب و موافقة العقل، و رضى الإیمان، فإنّ اللّه عالم بسرّک و جهرک...».