پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

ياد خدا؛ روح نماز

عبادات در اسلام، دو وجهه، دارند: یکی، ظاهری و صوری و دیگری، باطنی و نفسانی. جنبه صوری آن‌ها عبارت است از: افعال و حرکات و اذکاری که با زبان، تلفظ می‌شوند؛ یعنی همان قالب‌هایی که از شرع رسیده و فقهای عظام در رساله‌های عملیه آن‌ها را ثبت و ضبط نموده‌اند. مکلفین وظیفه دارند مسائل مربوط را به طور دقیق بیاموزند و بر طبق آن عمل نمایند. در این راستا، در صورتی که درست انجام وظیفه کنند عملشان مقبول واقع می‌شود و مأجور خواهند بود. از این دیدگاه، نماز عبارت است از: اول، نیت نماز؛ یعنی خطور به ذهن یا این‌که بدانند چه نمازی می‌خواهند بخوانند. دوم، تکبیرة الاحرام؛ سوم، قرائت؛ چهارم، رکوع و ذکر آن؛ پنجم، سجود و ذکر آن؛ ششم، تشهد و اذکار آن؛ هفتم، سلام و اذکار آن.
چنان‌که اشاره شد، همه این‌ها جز یک سری افعال و حرکات و اذکار زبانی چیز دیگری نیستند. در واقع، همه این‌ها قالب‌های دنیوی و صوری هستند که اندکی بعد از وقوع، نابود می‌گردند و بعد از مرگِ نمازگزار و در عالم برزخ و قیامت بدین صورت دنیوی، وجود ندارند.
از آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر و ائمه معصومین علیهم‌السلام و سیره عملی آنان استفاده می‌شود که تمام حقیقت نماز در همین افعال و حرکات و اذکار صوری خلاصه نمی‌شود، بلکه در ورای این‌ها حقیقت دیگری وجود دارد که می‌توان آن را به‌عنوان روح و صورت باطنی نماز تعریف کرد و آن عبارت است از: یاد خدا و توجه و حضور قلبی به معبود حقیقی. آنچه از نماز صوری باقی می‌ماند، همین وجهه معنوی و باطنی نماز است که در خمیره ذات انسان، ثبت و ضبط می‌گردد و نفس را کامل و کامل‌تر می‌گرداند. به همین سبب است که در احادیث اسلامی، نماز به‌عنوان معراج مؤمن و ناهی از فحشا و منکر و موجب تقرب بنده به خدا معرفی شده است. فلسفه تشریع نماز و این همه تأکید و سفارش پیشوایان معصوم علیهم‌السلام نیز تحصیل همین مقامات باطنی است. خدای متعال در قرآن کریم به پیامبر خود می‌فرماید:
من تو را برگزیدم، پس بدانچه به تو وحی می‌شود گوش فرا ده. من خدای یکتا هستم و خدایی جز من نیست، پس مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من برپادار.[1]
هم‌چنین در جایی دیگر می‌گوید:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدای را بسیار یاد کنید.[2]
در آیه یاد شده از مؤمنین خواسته شده که همواره و در همه احوال به یاد خدا باشند؛ چه در حال نماز و چه در حالات دیگر.
معلوم می شود یاد خدا، امری است کاملاً مطلوب.
خدای متعال در آیه دیگری به مؤمنین فرموده:
مرا یاد کنید تا من هم شما را یاد کنم.[3]
در برخی آیات نیز به فواید و ثمرات ذکر، اشاره شده است:
آنان که ایمان آورده‌اند و قلوبشان به یاد خدا آرامش یافته، همانا که به ذکر خدا دل‌ها آرامش می‌یابد.[4]
به عنوان نمونه، در بعضی آیات قرآن کریم، نهی از فحشا و منکر، یکی از ثمرات نماز معرفی شده و ذکر و یاد خدا از همه چیز برتر دانسته شده است:
همانا که نماز بازدارنده از فحشا و منکر می‌باشد و ذکر [ یاد] خدا برتر است.[5]
حضرت باقر علیه السلام در تفسیر: « وَلَذِکْرُ اللّهِ أَکْبَرُ » نیز می‌فرماید: یاد خدا از نمازگزاران بسیار مهم‌تر و ارزشمندتر از یاد نمازگزاران نسبت به خدا می‌باشد، آیا نمی‌بینی که خدا در قرآن فرموده: « فَاذکُرُونِى أَذکُرْکُمْ ».[6]
همان‌گونه که در آیه یاد شده آمده بازدارندگی از فحشا و منکر به عنوان یکی از آثار حتمی نماز معرفی شده است. بنابراین، اگر فرد نمازخوانی مرتکب فحشا و منکر می‌گردد، معلوم می شود نمازش عیبی داشته؛ گرچه از لحاظ قرائت و رعایت احکام فقهی، کامل و مجزی بوده است. آن نقص می‌تواند عدم حضور قلب در حال نماز باشد. آنچه می‌تواند ناهی از فحشا و منکر باشد، یاد باطنی خداست، نه این مراسم صوری تنها. همین مطلب را می توان در مورد معراج بودن و مقرب بودن نماز در مورد خدای بی‌زمان و بی‌مکان گفت:
در احادیث آمده: «الصلاة معراج المؤمن»، باید توجه داشته باشیم که حرکات و اذکار نماز از امور دنیوی هستند که اندکی بعد از حدوث نابود می‌شوند، پس صرف انجام این‌ها نمی‌تواند سبب عروج نفسانی نمازگزار باشد، بلکه جنبه باطنی و نفسانی نماز است که باقی می‌ماند و می تواند روح مجرد و ملکوتی نمازگزار را به عالم بالا عروج دهد.


[1]. طه، آیه 13 ـ 14: « وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِـعْ لِما یُوحى * إِنَّنِى أَنَا اللّهُ لا إِلـهَ إِلاّ أَنَا فَاعْبُدْنِى وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِى ».
[2]. احزاب، آیه 41: « یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللّهَ ذِکْراً کَثِـیراً ».
[3]. بقره، آیه 152: « فَاذکُرُونِى أَذکُرْکُمْ ».
[4]. رعد، آیه 28: « الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُـهُمْ بِذِکْرِ اللّهِ أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ ».
[5]. عنکبوت، آیه 45: « إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الفَحْشاءِ وَالمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللّهِ أَکْبَرُ ».
[6]. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج3، ص80 .