دستورالعمل شیخ نجم الدین
شیخ نجم الدین رازی مینویسد: بدانکه ذکر بیآداب و شرائط گفتن زیادتی مفید نبود. اول به ترتیب و آداب و شرائط، قیام باید نمود و مرید صادق را چون درد طلب داعیه سلوک این راه پدید آید نشان این است که با ذکر انس گیرد و از خلق وحشت، تا از همه روی بگرداند و در پناه ذکر گریزد که «قل اللّه ثم ذرهم فى خوضهم یلعبون» و چون بر ذکر مواظبت خواهد نمود باید که اساس بر توبه نصوح
نهد از جمله معاصی، و به وقت ذکر گفتن اگر تواند غسل کند و الا وضو، تمام کند، زیرا که ذکر کردن درست مقاتله با دشمن است، بیسلاح دشوار توان کرد که «الوضوء سلاح المؤمن».
و جامه پاک پوشد بر سنت، و بر پاکی جامه چهار شرط است: اول، پاکی از نجاست، دوم، پاکی از مظلمت. سوم، پاکی از حرمت- یعنی ابریشم نباشد- چهارم پاکی از رعونت- یعنی کوتاهقد بود بر سنت- که «و ثیابک فطهّر اى قصّر» و خانه خالی و تاریک و نظیف راست کند و اگر قدری بوی خوش بسوزاند اولیتر. و روی به قبله بنشیند، و مربع نشستن در همه اوقات منهی است الّا در وقت ذکر گفتن که خواجه علیه السّلام چون نماز بامداد بکردی در مقام خویش مربع بذکر بنشستی تا آفتاب برآمدی.
و در وقت ذکر گفتن دستها بر روی ران نهد و دل حاضر کند و چشم فراهم کند و به تعظیم تمام شروع کند در کلمه «لا اله الا اللّه» گفتن، بقوت تمام. «اشدّ ذکرا» چنانکه «لا اله» از بن ناف بر آورد و «الا اللّه» به دل فروبرد، بر وجهی که اثر ذکر و قوّت آن به جمله اعضاء برسد. و لکن آواز بلند نکند و تا تواند در اخفاء و خفض صوت کوشد، چنانکه فرمود: «و اذکر ربّک فى نفسک تضرّعا و خیفة و دون الجهر من القول».
و بر این وجه، ذکر سخت و دمادم میگوید و در دل به معنای ذکر میاندیشد و نفی خواطر میکند. چنانکه در معنای «لا اله» هرخاطر که در دل میآید نفی میکند، بدان معنا که هیچ چیز نمیخواهم و هیچ مقصود و محبوب ندارم «الّا اللّه» جز خدای. جملگی خواطر به «لا اله» نفی کند. حضرت عزّت را به مقصودی و محبوبی و مطلوبی اثبات میکند به «الّا اللّه» و باید که در هرذکر دل در اول و آخر حاضر باشد بنفی و اثبات، و هروقت در اندرون دل نظر میکند هرچیز که دل را با آن پیوند میبیند آن چیز را در نظر نیاورد و دل با حضرت عزّت میدهد ... و به نفی «لا اله» آن پیوند باطل میکند و بیخ محبت آن چیز از دل برمیدارد. و به تصرف «الّا اللّه» محبت حق را قائممقام آن محبت میگرداند.
هم بر این ترتیب مداومت نماید تا به تدریج دل را از جمله محبوبات و مألوفات فارغ و خالی کند که اهتزاز در ذکر از مداومت خیزد. و اهتزاز آن باشد که بغلبات ذکر، هستی ذاکر در نور ذکر مضمحل شود و ذکر، ذاکر را مفرد گرداند و علائق و عوائق از وجود او فرونهد و او را از دنیای جسمانیات و آخر روحانیات سبکبار در آورد. چنانکه فرمود «سیروا فقد سبق المفردون» بدانکه دل خلوتگاه خاص حق است که «لا یسعنى ارضى و لا سمائى و انّما یسعنى قلب عبدى المؤمن» و تا زحمت اغیار در بارگاه دل یافته شود غیرت عزّت اقتضای تعزز کند از غیر. ولکن چون چاوش «لا اله» بارگاه دل از زحمت اغیار خالی کرد منتظر قدوم تجلی سلطان «الّا اللّه» باید بود که «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى رَبِّکَ فَارْغَبْ.»[72]
چنانکه ملاحظه میفرمائید مشایخ عرفان درعینحال که تداوم ذکر را یکی از بهترین طرق سیروسلوک میدانند، برای طیّ این طریق روشهای مختلف را تجربه و توصیه نمودهاند. علت قضیه این است که همه اذکاری که در شرع رسیده میتوانند هدف اصلی از تشریع ذکر یعنی انقطاع از غیر خدا و توجه کامل به خدای سبحان را تأمین نمایند، نهایت اینکه نسبت به افراد و احوال و مقامات تفاوت دارند.
تا سالک در چه حال و چه مقامی باشد و چه ذکری بیشتر برایش تناسب و جاذبیت داشته باشد، اینجاست که استاد و مربی میتواند نقش مهمی را ایفا کند.
در کتب حدیث و دعا، اذکار و دعاهای زیادی نقل شده و برای هریک از آنها خاصیت و ثوابی بیان شده است. اذکار و دعاها بطور کلی دو قسمند: مطلق و مقید.
برای بعض اذکار زمان مخصوص یا کیفیت خاص یا عدد معینی تعیین شده است، در این موارد سالک باید به همان طریق که از جانب ائمه علیهم السّلام رسیده عمل کند تا از ثواب و اثر مخصوص برخوردار گردد. لیکن بعضی اذکار مطلق هستند در این موارد اختیار با سالک است که برطبق اوضاع و شرائط خود تعداد و زمان
مناسب را انتخاب کند و بر ذکر تداوم دهد. یا از استاد و راهنمای خود دستور بگیرد.
شما در این مورد میتوانید به کتب حدیث و دعا مراجعه بفرمایید.
در اینجا توجه به دو مطلب ضرورت دارد.
اول- اینکه سالک باید توجه داشته باشد که هدف اصلی از ذکر، تحصیل حال و توجه و حضور قلب نسبت به خدای سبحان میباشد. بنابراین، در انتخاب مقدار ذکر و زمان و کیفیت آن باید همین نکته را در نظر داشته باشد و ادامه دهد و هرگاه که خسته و بیرغبت شد آن را رها کند و در وقت مناسب، دوباره شروع کند که امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود:
قلب گاهی در حال اقبال است و گاهی در حال کسالت و بیمیلی، پس به هنگام میل و رغبت وارد عمل شوید، زیرا که قلب وقتی در حال اکراه به عمل وادار شد کور میشود[73].
البته افراد و احوال و مقامات و اوقات در اینباره تفاوت دارند.
دوم- باید بدانیم که هدف از ریاضت و دوام ذکر، تکامل نفس و قرب به خداست، و تقرب به خدا جز از طریق انجام وظیفه ممکن نیست. اگر انسان وظیفه شرعی و اجتماعی بر عهده دارد باید آن را انجام دهد و در همان حال به یاد خدا باشد و به مقدار امکان ذکر بگوید. در حال فراغت نیز میتواند ذکر را تداوم دهد که اگر به بهانه ریاضت و تداوم ذکر، مسؤولیت شرعی خویش را انجام نداد و گوشهگیری کرد چنین عملی موجب قرب به خدا نخواهد شد.[74]
[72]- مرصاد العباد/ ص 150.
[73]- قال على علیه السّلام: انّ للقلوب شهوة و اقبالا و ادبارا فأتوها من قبل شهوتها و اقبالها فانّ القلب اذا اکره عمى- بحار/ ج 70 ص 61.
[74] امینى، ابراهیم، خودسازى (تزکیه و تهذیب نفس)، 1جلد، شفق - قم، چاپ: هشتم.