پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

خمس‏

خمس‏

 

خمس نیز یک مالیات واجب اسلامى‌ است که از اموال ثروتمندان گرفته مى‌‏شود. مقدار آن پنج یک از سود حاصل انسان پس از کسر هزینه‏هاست و از هفت چیز گرفته مى‌‏شود:

1. غنایم جنگى‌.

2. استخراج انواع معادن پس از کسر هزینه‏‌هاى‌ استخراج.

3. گنج.

4. انواع جواهر و اشیاى‌ قیمتى‌ که از دریا استخراج شود.

5. سود انواع تجارت‏ها پس از کسر هزینه‏‌ها و مخارج خود و خانواده.

6. زمینى‌ که یکى‌ از اهل ذمه از مسلمانان خریدارى‌ مى‌‏کند.

7. مال مخلوط به حرام که مقدار و صاحب آن معلوم نباشد.

کسانى‌ که از این راه‏ها اموالى‌ را کسب مى‌‏کنند واجب است خمس آن را به حاکم شرعى‌ اسلام بپردازند تا در مصارفى‌ که برایش تعیین شده صرف نماید.

قرآن مى‌‏گوید:

بدانید که آن‏چه را غنیمت گرفتید، خمس آن مال خدا، رسول خدا، خویشاوندان رسول، یتیمان، مسکینان و در راه ماندگان است؛ اگر به خدا و آن‏چه بر بنده خود در روز فرقان [جنگ بدر] که دو گروه به هم رسیدند نازل کرده‏‌ایم ایمان دارید. خدا به هر چیز تواناست.[1]

غنیمت در لغت به معناى‌ مالى‌ است که بدون مشقت به دست انسان مى‌‏رسد. در قاموس آمده غنم، مغنم و غنیمت: مالى‌ که بدون مشقّت به انسان مى‌‏رسد.

راغب مى‌‏نویسد: مغنم چیزى‌ است که به غنیمت به انسان مى‌‏رسد.

در المنجد آمده: غنیمت چیزى‌ است که به زور از دشمنان جنگى‌ گرفته مى‌‏شود و به معناى‌ مطلق در آمد نیز هست.

علامه طباطبائى‌ مى‌‏نویسد: غنم و غنیمت به معناى‌ سود بردن است؛ از طریق تجارت یا کار یا جنگ. اما در مورد نزول آیه به مصداق غنیمت جنگى‌ اطلاق شده است.[2]

بنابراین، گرچه آیه در مورد غنایم جنگ بدر نازل شده، اما به عنوان یکى‌ از مصادیق است نه معناى‌ انحصارى‌. لذا هر گونه درآمدى‌ را شامل مى‌‏شود، مخصوصاً با توجه به کلمه «من شى‌‏ء» که ظهور در عموم دارد. در بعضى‌ از احادیث هم به همین معنا اشاره شده است.

امام صادق علیه السلام از پدرانش نقل کرده که پیامبر صلى‌ الله علیه و آله و سلم در وصیت خود به على‌ بن ابى‌‏طالب علیه السلام فرمود: یا على‌! عبدالمطلب در زمان جاهلیت پنج سنت‏ گذاشت که خداى‌ متعال آنها را در اسلام امضا کرد. [تا این‏که فرمود:] عبدالمطلب گنجى‌ را یافت پس خمس آن را خارج کرد و صدقه داد. پس خدا این آیه را نازل کرد: «وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَى‌‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ»[3]

امام محمدباقر علیه السلام به على‌ بن مهزیار نوشت: پس غنایم و فواید در هرسال، بر آنان واجب است، چون خداى‌ متعال مى‌‏گوید: «وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَى‌‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى‌ القُرْبى‌‏ وَالیَتامى‌‏ وَالمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَما أَنْزَلْنا عَلى‌‏ عَبْدِنا یَوْمَ الفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقىَ الجَمْعانِ وَاللَّهُ عَلى‌‏ کُلِّ شَى‌‏ءٍ قَدِیرٌ» پس غنایم همان فایده و غنیمتى‌ است که به انسان مى‌‏رسد و ارثى‌ است که بیگمان به او رسیده و دشمنى‌ که بعد از تسلیم، مال او گرفته مى‌‏شود و نیز مالى‌ که صاحب او شناخته نیست.[4]

سماعه مى‌‏گوید: از حضرت موسى‌ بن جعفر علیهما السلام از خمس سؤال کردم‏ فرمود: در هر چیزى‌ است که مردم کسب کنند، کم باشد یا زیاد.[5]

بنابراین وجوب خمس منحصر در غنایم جنگى‌ نیست بلکه سایر درآمدها، از جمله درآمد حاصل از کسب و کار و تجارت، نیز شامل مى‌‏شود.

 

مصرف خمس‏

 

همان موارد شش گانه‏اى‌ که در آیه مذکور ذکر شده از موارد مصرف خمس است: خدا، رسول‏اللّه، ذى‌‏القربى‌، ایتام، مساکین و در راه ماندگان.

رسول‏خدا سه سهم از این شش سهم را خودش مى‌‏گرفت: سهم خدا، سهم رسول و سهم ذى‌ القربى‌ [ذى‌ القربى‌ در احادیث به امام معصوم تفسیر شده که از خویشاوندان رسول اللّه هستند] از این طریق مخارج خودش و خانواده و خویشاوندان نزدیکش را تأمین مى‌‏کرد و مازاد آن را در مصارف عمومى‌ مسلمانان صرف مى‌‏نمود. سه سهم دیگر (ایتام، مساکین و در راه ماندگان از سادات) نیز درموارد مذکور صرف مى‌‏کرد، چون ولىّ‏امر و زمامدار مسلمانان بود.

از احادیث استفاده مى‌‏شود که بعد از رسول اللّه صلى‌ الله علیه و آله و سلم مجموع خمس در اختیار على‌‏بن‏ابى‌‏طالب علیه السلام و یازده تن از فرزندانش که جانشینان پیامبر و حاکمان شرعى‌ اسلام هستند قرار داده مى‌‏شود تا در همان مصارفى‌ که رسول‏اللّه صلى‌ الله علیه و آله و سلم صرف مى‌‏کرد به مصرف برسانند.

احمد بن محمد از امام رضا علیه السلام نقل کرده که از آیه: «وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَى‌‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى‌ القُرْبى‌‏» سؤال شد: سهم خدا که در آیه ذکر شده در اختیار چه کسى‌ قرار داده مى‌‏شود؟ فرمود: به رسول اللّه داده مى‌‏شود و بعد از آن حضرت به امام داده مى‌‏شود.

سؤال شد: اگر یکى‌ از اصناف مذکور بیشتر و دیگرى‌ کم‏تر بود چه باید کرد؟ فرمود: اختیارش با امام است که طبق مصلحت عمل مى‌‏کند. همان‏طور که رسول اللّه در صرف آنها اختیار داشت امام نیز اختیار دارد.[6]

بنابراین مجموع خمس، حق اللّه است که به اموال اغنیا تعلق مى‌‏گیرد و معصومین علیه السلام آنها را در مصارف مذکور صرف مى‌‏کنند.

محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل کرده که درباره آیه: «وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَى‌‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى‌ القُرْبى‌‏» فرمود: ذى‌ القربى‌ خویشاوندان نزدیک رسول اللّه صلى‌ الله علیه و آله و سلم هستند و خمس، مال خدا، رسول و مال ما مى‌‏باشد.[7]

عمران بن موسى‌ از قول موسى‌ بن جعفر علیه السلام مى‌‏گوید: آن حضرت درباره آیه خمس فرمود: سهم خدا در اختیار رسول اللّه قرار مى‌‏گیرد و آن‏چه مال رسول خداست، به ما تعلق دارد.[8]

بنابراین طبق عقیده شیعیان امامیه، در این زمان خمس باید به دست امام دوازدهم، حضرت حجة بن الحسن العسکرى‌ علیه السلام برسد، اما متأسفانه امکان دسترسى‌ به آن وجود مقدس نیست.

 

اکنون این سؤال مطرح مى‌‏شود که تکلیف خمس در زمان غیبت امام زمان چیست؟

این مسئله تفصیلًا در کتاب‏هاى‌ فقهى‌ بررسى‌ و آراى‌ مختلفى‌ بیان شده است. در نهایت به این نتیجه رسیده‌‏اند که در زمان غیبت باید خمس به فقیه جامع الشرایطى‌ پرداخت شود که ولایت امر مسلمین و رهبرى‌ امت و اداره شئون دینى‌ و حوزه‏‌هاى‌ علمیه را بر عهده دارد. وى‌ اموال خمس را در راه اعتلاى‌ کلمه توحید، نشر علوم و معارف اسلام، دفاع از اسلام و قرآن، اقامه حاکمیت احکام و قوانین شریعت، اداره حوزه‏‌هاى‌ علمیه، تأمین حوائج سادات فقیر و از کار افتاده، به مصرف مى‌‏رساند، زیرا صرف خمس در این موارد قطعاً مورد رضایت امام زمان علیه السلام خواهد بود.[9]

 

[1]. انفال( 8)، آیه 41
[2]. المیزان، ج 9، ص 89
[3]. وسائل الشیعه، ج 9، ص 496: عن الصادق، عن آبائه علیهما السلام« فى‌ وصیّة النبی صلى‌ الله علیه و آله و سلم لعلّی علیه السلام قال: یا علىّ! إنّ عبدالمطلب سنّ فی الجاهلیة خمس سنن أجراها اللّه له فى‌ الاسلام- إلى‌ أن قال: ووجد کنزاً فأخرج منه الخمس وتصدّق به، فأنزل اللّه« وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَى‌‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ»
[4]. همان، ص 501: علىّ بن مهزیار، قال: کتب إلیه أبو جعفر علیه السلام( فی حدیث إلى‌ أن قال):« فأمّا الغنائم و الفوائد: فهی واجبة علیهم فی کلّ عام، قال للّه تعالى‌:« وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَى‌‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى‌ القُرْبى‌‏ وَالیَتامى‌‏ وَالمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَما أَنْزَلْنا عَلى‌‏ عَبْدِنا یَوْمَ الفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقىَ الجَمْعانِ وَاللَّهُ عَلى‌‏ کُلِّ شَى‌‏ءٍ قَدِیرٌ».

فالغنایم و الفواید یرحمک الله فهى‌ الغنیمة یغنمها المرء و الفائده یفیدها، والجائزة من الإنسان للإنسان التى‌ لها خطر.

و المیراث الذی لایحتسب من غیر أب ولا ابن، و مثل عدوّ یصطلم فیؤخذ ماله، ومثل مال یؤخذ ولا یعرف صاحبه ...»

[5]. همان، ص 503: سماعة، قال سألت أبا الحسن علیه السلام عن الخمس، فقال:« فی کلّ ما أفاد الناس من قلیل أو کثیر»
[6]. کافى‌، ج 1، ص 544: أحمد بن محمّد عن الرضا علیه السلام قال: سئل عن قول اللّه عزّوجلّ:« وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَى‌‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى‌ القُرْبى‌‏» فقیل له: فما کان للّه فلمن هو؟

فقال:« لرسول اللّه صلى‌ الله علیه و آله و سلم و ما کان لرسول اللّه فهو للإمام».

فقیل له: أفرأیت إن کان صنف من الأصناف أکثر و صنف أقلّ ما یصنع به؟

قال:« ذلک إلى‌ الإمام، أرایت رسول اللّه صلى‌ الله علیه و آله و سلم کیف یصنع؟ ألیس إنّما کان على‌ ما یرى‌؟ کذلک الإمام»

[7]. کافى‌، ج 1، ص 539: محمد بن مسلم، عن أبی‏جعفر علیه السلام فی قول اللّه تعالى‌:« وَاعْلَمُوا أَ نَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَى‌‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى‌ القُرْبى‌‏» قال:« هم قرابة رسول اللّه، والخمس للّه و للرسول ولنا»
[8]. وسائل الشیعه، ج 9، ص 516: عمران بن موسى‌، عن موسى‌ بن جعفر علیه السلام قال: قرأت علیه آیة الخمس، فقال:« ما کان للّه فهو لرسوله، و ما کان لرسوله فهو لنا»
[9]. امینى‌، ابراهیم، آشنایى‌ با اسلام، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى‌ حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388.