پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

كفر

کفر

 

کفر، در لغت به معناى‌‌‌‌ مستور کردن و پوشانیدن و در اصطلاح، مقابل اسلام است. هر غیر مسلمانى‌‌‌‌ کافر محسوب مى‌‌‌‌‏شود. چنان که گفتیم، در تحقق اسلام، سه چیز شرط است: شهادت به یگانگى‌‌‌‌ خدا اعتقاد به معاد و زندگى‌‌‌‌ بعد از مرگ و گواهى‌‌‌‌ به رسالت حضرت محمد صلى‌‌‌‌ الله علیه و آله و سلم. اما اگر کسى‌‌‌‌ منکر هر سه اصل یا یکى‌‌‌‌ از آنها باشد، کافر است و آثار اسلام بر او مرتب نمى‌‌‌‌‏شود.

خداوند متعال در قرآن مى‌‌‌‌‏فرماید:

هرکس به خدا و پیامبرش ایمان نیاورده است [بداند که‏] براى‌‌‌‌ کافران آتشى‌‌‌‌ سوزان آماده کرده ‏ایم.[1]

و در سوره دیگر مى‌‌‌‌‏فرماید:

اى‌‌‌‌ کسانى‌‌‌‌ که ایمان آورده ‏اید! به خدا و رسول و کتابى‌‌‌‌‏که بر او نازل گشته‏ و کتابى‌‌‌‌‏که پیش از آن فرود آمده، [به حقیقت‏] ایمان بیاورید. هر که به خدا و فرشتگان و کتاب‏هاى‌‌‌‌ آسمانى‌‌‌‌ و پیامبرانش و روز قیامت کافر شود در گمراهى‌‌‌‌ سختى‌‌‌‌ افتاده است.[2]

و مى‌‌‌‌‏فرماید:

کافران مى‌‌‌‌‏گویند: تو پیامبر نیستى‌‌‌‌، بگو: خدا و آن که علم کتاب دارد، به شهادت میان من و شما کافى‌‌‌‌ است.[3]

در آیه دیگر مى‌‌‌‌‏فرماید:

هر کس جز خداى‌‌‌‌ یگانه، پروردگار دیگرى‌‌‌‌ را بخواند که بر حقانیتش دلیل ندارد، حساب او با خداست و کافران رستگار نمى‌‌‌‌‏شوند.[4]

بنابراین هر کس منکر خدا یا رسالت پیامبر اسلام یا معاد و زندگى‌‌‌‌ پس از مرگ باشد، کافر است. هم چنین کسى‌‌‌‌ که در همه این امور یا یکى‌‌‌‌ از آنها شک داشته باشد، جزء کافران است.

قرآن مى‌‌‌‌‏فرماید:

همواره کافران در آن شک دارند، تا وقتى‌‌‌‌ که قیامت ناگهان فرا رسد، یا به عذاب روز قیامت گرفتار شوند.[5]

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس در وجود خدا یا رسولش شک کند، کافر است.[6]

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: خدشه نکنید که به شک مى‌‌‌‌‏افتید و شک نکنید که کافر مى‌‌‌‌‏شوید.[7]

از آیه و احادیث فوق چنین بر مى‌‌‌‌‏آید که شک در یکى‌‌‌‌ از اصول دین، موجب کفر مى‌‌‌‌‏شود؛ گرچه با انکار زبانى‌‌‌‌ همراه نباشد. اما از برخى‌‌‌‌ احادیث استفاده مى‌‌‌‌‏شود که شک قلبى‌‌‌‌ به تنهایى‌‌‌‌ موجب کفر نمى‌‌‌‌‏شود، بلکه باید انکار زبانى‌‌‌‌ باشد.

محمد بن مسلم مى‌‌‌‌‏گوید: من در جانب چپ امام صادق علیه السلام و زراره در طرف راست حضرت نشسته بود، در این حال ابوبصیر وارد شد و عرض کرد:

یا اباعبداللّه! نظرت در باره کسى‌‌‌‌ که در وجود خدا شک کند چیست؟ فرمود:

کافر است. عرض کرد: اگر در پیامبرى‌‌‌‌ حضرت محمد تردید کند، چگونه است؟ فرمود: کافر است: آن گاه رو به زراره کرد و فرمود: در صورتى‌‌‌‌ کافر مى‌‌‌‌‏شود که انکار کند.[8]

زراره از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: اگر بندگان در مورد چیزى‌‌‌‌ که نمى‌‌‌‌‏دانند توقف نمایند و انکار نکنند، کافر نمى‌‌‌‌‏شوند.[9]

بنابراین اگر کسى‌‌‌‌ در وجود خدا یا پیامبرى‌‌‌‌ حضرت محمد صلى‌‌‌‌ الله علیه و آله و سلم یا معاد شبهه ‏اى‌‌‌‌ دارد که با زبان نفى‌‌‌‌ نمى‌‌‌‌‏کند و هدفش تحقیق است نه انکار، چنین فردى‌‌‌‌ کافر محسوب نمى‌‌‌‌‏شود.

منکر ضرورى‌‌‌‌: یکى‌‌‌‌ از موجبات کفر، نفى‌‌‌‌ ضرورى‌‌‌‌ دین است. گفته‏اند:

اگر کسى‌‌‌‌ یکى‌‌‌‌ از ضروریات دین، مانند: وجوب نماز، پرداخت زکات و امثال آن را انکار کند، در حالى‌‌‌‌ که مى‌‌‌‌‏داند حکم مزبور از احکام قطعى‌‌‌‌ است، از جمله کافران است، زیرا با چنین عملى‌‌‌‌، وجود خدا یا رسالت پیامبر اسلام را نفى‌‌‌‌ مى‌‌‌‌‏کند. لذا معیار کفر، نفى‌‌‌‌ یکى‌‌‌‌ از اصول دین است و هرکس یکى‌‌‌‌ از اصول دین را انکار کند کافر بوده و احکام کفر بر او مترتب مى‌‌‌‌‏گردد. اما هرکس همه اصول مذکور را بپذیرد و به درستى‌‌‌‌ آنها شهادت بدهد مسلمان است و احکام اسلام بر او مرتب مى‌‌‌‌‏شود.

بنابراین، شیعیان و مذاهب چهارگانه اهل سنت (حنفى‌‌‌‌، مالکى‌‌‌‌، شافعى‌‌‌‌ و حنبلى‌‌‌‌) مسلمان‏اند، چون به اصول دین ایمان دارند.

احکام کفر

کافر در اسلام داراى‌‌‌‌ احکام مخصوصى‌‌‌‌ است که به بعضى‌‌‌‌ از آنها اشاره مى‌‌‌‌‏شود:

1. زن و مرد مسلمان نمى‌‌‌‌‏توانند با مرد و زن کافر ازدواج دائم نمایند؛

2. کافر از مسلمان ارث نمى‌‌‌‌‏برد؛

3. کافر نجس است.[10]

 

[1]. فتح( 48) آیه 13:« وَمَنْ لَمْ یَؤْمِنْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ سَعِیراً»
[2]. نساء( 4) آیه 136:« یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالکِتابِ الَّذِى‌‌‌‌ نَزَّلَ عَلى‌‌‌‌‏ رَسُولِهِ وَالکِتابِ الَّذِى‌‌‌‌ أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً»
[3]. رعد( 13) آیه 43:« وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ کَفى‌‌‌‌‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِى‌‌‌‌ وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الکِتابِ»
[4]. مومنون( 23) آیه 117:« وَمَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لابُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ»
[5]. حج( 22) آیه 55:« وَلایَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِى‌‌‌‌ مِرْیَةٍ مِنْهُ حَتّى‌‌‌‌‏ تَأْتِیَهُمُ السّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ یَأْتِیَهُمْ عَذابُ یَوْمٍ عَقِیمٍ»
[6]. کافى‌‌‌‌، ج 2، ص 386: عبداللّه بن سنان، عن أبی‏عبداللّه علیه السلام قال:« من شکّ فی اللّه و فى‌‌‌‌ رسوله فهو کافر»
[7]. همان، ص 399: کان أمیرالمؤمنین علیه السلام یقول فی خطبته:« لاترتابوا فتشکّوا، و لاتشکّوا فتکفروا»
[8]. کافى‌‌‌‌، ج 2، ص 339. محمد بن مسلم، قال: کنت عند أبی‏عبداللّه علیه السلام جالساً عن یساره و زرارة عن یمینه، فدخل علیه أبو بصیر، فقال: یا أباعبداللّه! ما تقول فی من شک فى‌‌‌‌ اللّه؟ فقال:« کافر یا أبا محمد!». قال: فشکّ فی رسول اللّه؟ فقال:« کافر» ثمّ التفت إلى‌‌‌‌ زرارة، فقال:« إنّما یکفر إذا جحد»
[9]. همان، ص 388: زراره عن أبی‏عبداللّه علیه السلام قال:« لو أنّ العباد إذا جهلوا وقفوا، و لم یجحدوا لم یکفروا»
[10]. امینى‌‌‌‌، ابراهیم، آشنایى‌‌‌‌ با اسلام، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى‌‌‌‌ حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388.