کفر
کفر، در لغت به معناى مستور کردن و پوشانیدن و در اصطلاح، مقابل اسلام است. هر غیر مسلمانى کافر محسوب مىشود. چنان که گفتیم، در تحقق اسلام، سه چیز شرط است: شهادت به یگانگى خدا اعتقاد به معاد و زندگى بعد از مرگ و گواهى به رسالت حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم. اما اگر کسى منکر هر سه اصل یا یکى از آنها باشد، کافر است و آثار اسلام بر او مرتب نمىشود.
خداوند متعال در قرآن مىفرماید:
هرکس به خدا و پیامبرش ایمان نیاورده است [بداند که] براى کافران آتشى سوزان آماده کرده ایم.[1]
و در سوره دیگر مىفرماید:
اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و رسول و کتابىکه بر او نازل گشته و کتابىکه پیش از آن فرود آمده، [به حقیقت] ایمان بیاورید. هر که به خدا و فرشتگان و کتابهاى آسمانى و پیامبرانش و روز قیامت کافر شود در گمراهى سختى افتاده است.[2]
و مىفرماید:
کافران مىگویند: تو پیامبر نیستى، بگو: خدا و آن که علم کتاب دارد، به شهادت میان من و شما کافى است.[3]
در آیه دیگر مىفرماید:
هر کس جز خداى یگانه، پروردگار دیگرى را بخواند که بر حقانیتش دلیل ندارد، حساب او با خداست و کافران رستگار نمىشوند.[4]
بنابراین هر کس منکر خدا یا رسالت پیامبر اسلام یا معاد و زندگى پس از مرگ باشد، کافر است. هم چنین کسى که در همه این امور یا یکى از آنها شک داشته باشد، جزء کافران است.
قرآن مىفرماید:
همواره کافران در آن شک دارند، تا وقتى که قیامت ناگهان فرا رسد، یا به عذاب روز قیامت گرفتار شوند.[5]
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس در وجود خدا یا رسولش شک کند، کافر است.[6]
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: خدشه نکنید که به شک مىافتید و شک نکنید که کافر مىشوید.[7]
از آیه و احادیث فوق چنین بر مىآید که شک در یکى از اصول دین، موجب کفر مىشود؛ گرچه با انکار زبانى همراه نباشد. اما از برخى احادیث استفاده مىشود که شک قلبى به تنهایى موجب کفر نمىشود، بلکه باید انکار زبانى باشد.
محمد بن مسلم مىگوید: من در جانب چپ امام صادق علیه السلام و زراره در طرف راست حضرت نشسته بود، در این حال ابوبصیر وارد شد و عرض کرد:
یا اباعبداللّه! نظرت در باره کسى که در وجود خدا شک کند چیست؟ فرمود:
کافر است. عرض کرد: اگر در پیامبرى حضرت محمد تردید کند، چگونه است؟ فرمود: کافر است: آن گاه رو به زراره کرد و فرمود: در صورتى کافر مىشود که انکار کند.[8]
زراره از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: اگر بندگان در مورد چیزى که نمىدانند توقف نمایند و انکار نکنند، کافر نمىشوند.[9]
بنابراین اگر کسى در وجود خدا یا پیامبرى حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم یا معاد شبهه اى دارد که با زبان نفى نمىکند و هدفش تحقیق است نه انکار، چنین فردى کافر محسوب نمىشود.
منکر ضرورى: یکى از موجبات کفر، نفى ضرورى دین است. گفتهاند:
اگر کسى یکى از ضروریات دین، مانند: وجوب نماز، پرداخت زکات و امثال آن را انکار کند، در حالى که مىداند حکم مزبور از احکام قطعى است، از جمله کافران است، زیرا با چنین عملى، وجود خدا یا رسالت پیامبر اسلام را نفى مىکند. لذا معیار کفر، نفى یکى از اصول دین است و هرکس یکى از اصول دین را انکار کند کافر بوده و احکام کفر بر او مترتب مىگردد. اما هرکس همه اصول مذکور را بپذیرد و به درستى آنها شهادت بدهد مسلمان است و احکام اسلام بر او مرتب مىشود.
بنابراین، شیعیان و مذاهب چهارگانه اهل سنت (حنفى، مالکى، شافعى و حنبلى) مسلماناند، چون به اصول دین ایمان دارند.
احکام کفر
کافر در اسلام داراى احکام مخصوصى است که به بعضى از آنها اشاره مىشود:
1. زن و مرد مسلمان نمىتوانند با مرد و زن کافر ازدواج دائم نمایند؛
2. کافر از مسلمان ارث نمىبرد؛
3. کافر نجس است.[10]
[1]. فتح( 48) آیه 13:« وَمَنْ لَمْ یَؤْمِنْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ سَعِیراً»
[2]. نساء( 4) آیه 136:« یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالکِتابِ الَّذِى نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَالکِتابِ الَّذِى أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً»
[3]. رعد( 13) آیه 43:« وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِى وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الکِتابِ»
[4]. مومنون( 23) آیه 117:« وَمَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لابُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ»
[5]. حج( 22) آیه 55:« وَلایَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِى مِرْیَةٍ مِنْهُ حَتّى تَأْتِیَهُمُ السّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ یَأْتِیَهُمْ عَذابُ یَوْمٍ عَقِیمٍ»
[6]. کافى، ج 2، ص 386: عبداللّه بن سنان، عن أبیعبداللّه علیه السلام قال:« من شکّ فی اللّه و فى رسوله فهو کافر»
[7]. همان، ص 399: کان أمیرالمؤمنین علیه السلام یقول فی خطبته:« لاترتابوا فتشکّوا، و لاتشکّوا فتکفروا»
[8]. کافى، ج 2، ص 339. محمد بن مسلم، قال: کنت عند أبیعبداللّه علیه السلام جالساً عن یساره و زرارة عن یمینه، فدخل علیه أبو بصیر، فقال: یا أباعبداللّه! ما تقول فی من شک فى اللّه؟ فقال:« کافر یا أبا محمد!». قال: فشکّ فی رسول اللّه؟ فقال:« کافر» ثمّ التفت إلى زرارة، فقال:« إنّما یکفر إذا جحد»
[9]. همان، ص 388: زراره عن أبیعبداللّه علیه السلام قال:« لو أنّ العباد إذا جهلوا وقفوا، و لم یجحدوا لم یکفروا»
[10]. امینى، ابراهیم، آشنایى با اسلام، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388.