ما انسانها در همه جنبههای زندگی فردی، اجتماعی، عبادی و سیاسی، اسوههایی داریم که با اقتدا و پیروی از آنان میتوانیم مسیر زندگی خود را به راحتی طی کنیم. برای عبادت و حضور قلب هم الگوهایی داریم که باید از آنها پیروی کنیم.
تاریخ نمونههایی از این حضور قلب را در نحوه بندگی عبادت پیشوایان معصوم علیهمالسلام و اولیای الهی، ثبت کرده است. برای نمونه، برخی را نقل میکنیم:
1 . پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله در همه زمینهها برای مسلمانان اسوه است. در سیره آن حضرت آمده است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هنگام خواندن نماز، همچون لباسی بود که روی زمین افتاده باشد.[1]
2 . همچنین درباره آن بزرگوار گفتهاند: هنگامی که مشغول نماز میشد از شدت ترس از خدا، رنگش میپرید و صدای ناله سوزناکی از او به گوش میرسید.[2]
3 . در حالات امیرمؤمنان علی علیهالسلام وارد شده است که ایشان هنگامی که داخل نماز میشد، همچون بنایی ثابت و استوار و بدون تحرک بود و یا همانند عمودی ایستاده بود که هیچگونه تحرکی نداشت و چه بسا رکوع و سجودش، طولانی میشد و بدن مبارکش از بس بیحرکت بود که گاهی مرغی بر پشت مبارک آن حضرت مینشست و هیچ کس به جز علی بن ابیطالب علیهالسلام و علیبنالحسین علیهالسلام طاقت نداشت که مانند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نماز بخواند.[3]
4 . امام سجاد علیهالسلام هر گاه شروع به طهارت گرفتن برای نمازها میکرد، رنگش زرد میشد.[4]
در سیره علما و بزرگان دین نیز به مواردی برمیخوریم که حکایت از خضوع و خشوع آنان در نماز میکرده و بسیار چشمگیر به نظر میرسیده است. برای نمونه مرحوم میرزا محمد تنکابنی مینویسد:
در اوایل ورودم به نجف اشرف برای نماز مغرب و عشا، به مسجد شیخ طوسی که صاحب جواهر در آنجا اقامه جماعت میکرد، میرفتم و پشت سر ایشان نماز مغرب و عشا را میخواندم، ولی نماز صبح را به مرحوم سید شفتی اقتدا میکردم و برای درک نماز صبح او هر روز نزدیکش میایستادم. ایشان زمانی که تکبیرة الاحرام میگفت مدّ میداد. من از شاگردانش سؤال کردم که در کلمه «اللّه» جای مد نیست، چرا سید مدّ میدهد؟
در پاسخ گفتند: ما این امر را از ایشان سؤال کردیم. در جواب فرمود: زمانی که کلمه مبارک «اللّه اکبر» را میگویم از حالت اختیار بیرون میروم و این مدّ دادن، اختیاری نیست.
سید همه نماز را با خضوع تمام میخواند و بر هر مستمعی واضح میشد که نماز او با نهایت حضور قلب است.[5]
همچنین استاد من؛ آیهاللّه سیدمحمدباقر ابطحی سدهی میگفت:
مرحوم آخوند کاشی، دو نماز میخواند. در مرتبه اول به انجام واجبات اکتفا میکرد، بعد از آن همان نماز را در حالتی دیگر تکرار میکرد. در این نماز او از حال طبیعی خارج میشد؛ گاهی میگریست، گاهی فریاد میزد، گاهی بیهوش میشد و بر زمین میافتاد و چه بسا نمازش به اتمام نمیرسید.
از اینگونه حالتهای عبادی در سیره علما فراوان است که برای پرهیز از تطویل بحث از ذکر آنها خودداری میکنیم.
پس اگر مؤمن بخواهد در نماز، حلقه جان خود را به چشمه زلال محبت الهی پیوند زده و با شور و اشتیاق فراوان با معبود خویش سخن بگوید و نمازی جانانه به درگاه او تقدیم نماید، باید در کلمه زیبای «اللّه اکبر» دقت نموده و با تمام وجود در پی یافتن پیام آن باشد؛ زیرا در باطن این ذکر شریف، رازی نهفته است که حضور قلب در نماز بدون دست یافتن به آن دشوار و چه بسا ناممکن خواهد بود. «اللّه اکبر» با نور خود به انسان میفهماند که خدا بزرگتر از آن است که با قلم و بیان ناچیز ما وصف شود. بزرگتر از فکر و خیال ما و بزرگتر از جلوههای دنیاست. ازاینرو، اگر انسان تلاش کند تا واقعاً معنای این ذکر شریف را بفهمد و با معرفت واقعی آن را بر زبان جاری سازد و وارد نماز شود با مرور زمان، خود را به معبود حقیقی نزدیکتر احساس خواهد کرد و از نمازی که به جا میآورد، لذت خواهد برد. پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله در حدیثی فرمودند:
من صلّی رکعتین و لم یحدّث فیهما نفسه بشیء من امور الدنیا غفر اللّه له ذنوبه؛[6]
هر کس دو رکعت نماز به جا آورد و در آن، ذهنش به هیچ یک از امور دنیایی مشغول نباشد، خداوند گناهانش را میآمرزد.
یعنی صفحه قلبش را از آلودگیها پاک و نور رحمتش را بر آن میتاباند.
[1]. میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج4، ص93؛ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج81 ، ص248: «إنّ النبیّ صلىاللهعلیهوآله کان إذا قام إلى الصلاة کأنّه ثوب ملقى».
[2]. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج81 ، ص248: «کان النبیّ إذا قام إلى الصلاة یربد وجهه خوفاً من اللّه تعالى، و کان لصدره أو لجوفه أزیر کأزیر المرجل».
[3]. شیخ صدوق، امالى، ص337، ح13: «إنّ أمیرالمؤمنین علیهالسلام کان إذا دخل الصلاة کان کأنّه بناء ثابت أو عمود قائم لا یتحرّک، و کان ربّما رکع أو سجد فیقع الطیر علیه و لمیطق أحد أن یحکی صلاة رسول اللّه إلاّ علیّ بن أبىطالب و علیّ بن الحسین علیهماالسلام».
[4]. سیدبن طاووس، فلاح السائل، ص51 : «إنّ مولانا زین العابدین علیّ بن الحسین ـ صلوات اللّه علیهما ـ کان إذا شرع فی طهارة الصلوات اصفرّ وجهه».
[5]. میرزا محمد تنکابنى، قصص العلماء، ص104.
[6]. میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج4، ص98.