پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

اخلاق و رفتار كودكي

اخلاق و رفتار کودکی

از کودکی فردی خجول و گوشه‌گیر بودم. در بازی با بچه ‏ها کمتر شرکت می‌کردم، بیشتر بازی بچه ‏ها را تماشا می‌کردم و جرأت شرکت و ارتباط نداشتم. دوستان کمی داشتم و بی‌آزار و کم‌حرف بودم. بیشترین ارتباطم با مادر بود که شدیداً به من اظهار محبت می‌کرد. این‌قدر خجول بودم که حتی نمی‏توانستم با بزرگ‌ترها سلام و احوال‌پرسی کنم. شاید این حالات معلول یتیم شدن در سن کودکی بود.

از زمان کودکی به نماز و روزه علاقه داشتم. خانواده‌ی ما همه اهل مسجد و نماز و روزه بودند. قرائت حمد و سوره و نماز را به من یاد دادند و از سن هفت هشت سالگی نماز می‏خواندم. گویا از آن زمان هیچ‌گاه نمازم ترک نشده باشد. نزدیک منزل ما مسجدی بود که امامت آن را آقای حاج شیخ احمد حججی برعهده داشت. غالباً در نماز جماعت مغرب و عشاء شرکت می‌کردم. آقای حججی در نجف اشرف درس خوانده و از علمای بزرگ بود. او خوش ­اخلاق و مخلص و متواضع بود؛ و بعد از نماز عشا منبر می‏رفت، ساده سخن می‌گفت و موعظه می‌کرد. به جای خطبه، حمد و قل ‌هو الله را می‏خواند تا شنوندگان قرائت حمد و سوره را یاد بگیرند. به نقل قصه ‏های آموزنده‌ی قرآن عنایت داشت: در ایام عزاداری روضه هم می‏خواند ولی آواز نداشت. من به منبر و بیان داستان‏های شیرین قرآنی او علاقه‏مند بودم و به روزه و مراسم ماه مبارک رمضان علاقه داشتم. سحرها غالباً بیدار می‏شدم و با مادر و برادر سحری می‏خوردیم و دعای سحر می‏خواندیم. بعضی روزها تا مغرب روزه بودم و بعضی روزها تا ظهر چیز نمی‏خوردم. در آن زمان هنوز ساعت نبود، سحر را از ستاره‏ها تشخیص می‏دادند. بعضی افراد برای بیدار کردن روزه‌داران هنگام سحر بر پشت‌بام می‏رفتند و با صدایی زیبا مناجات می‌کردند. نزدیک اذان صبح دوباره به پشت‌بام می‏رفتند و با صدای بلند چند مرتبه می‌گفتند: «آب است و تریاک».

در آن زمان خوردن چای مرسوم نبود، بعد از صرف سحری برادرم جعفر دعای سحر را از روی کتاب بیاض می‏خواند، من هم چراغ را برایش نگه می‏داشتم. در آن زمان برق نبود و برای روشنایی از چراغ روغنی و فتیله‏ ای استفاده می‏شد که نور بسیار کمی داشت. بعد از رفع نیاز فوراً آن را خاموش می‌کردند تا کمتر روغن چراغ مصرف شود.

مراسم احیای شب‏های قدر نیز برایم بسیار جالب و لذت‌بخش بود. در آن شب‏ها به مسجد بازار می‏رفتم و در آن مسجد یکی از علما به‌نام «سید محمود سجادی» مراسم احیاء و قرآن بر سر گرفتن را خوب انجام می‏داد. او در این کار تخصص داشت، گرم و جالب سخن می‌گفت و دعا می‌کرد. منبرش در حدود دو ساعت طول می‏کشید ولی کسی خسته نمی‏شد. سید بسیار محترمی بود و مردم به او ارادت داشتند و برایش نذر و نیاز می‌کردند.