پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

عبادت و بندگی امام کاظم علیه السلام

عبادت و بندگی امام کاظم علیه السلام

امام کاظم علیه‌السلام همانند پدرانش، عابدترین مردم عصر خویش بود، و همواره به یاد خدا و در حال عبادت و نماز و ذکر و دعا و قرائت قرآن و خضوع و خشوع در برابر پروردگار جهان بود، بلکه در اثر شناخت عمیقی که از توحید و قدرت و عظمت خدای متعال داشت، همه کارها، حتّی امور معیشت را برای رضای خدا انجام می‌داد. به عنوان نمونه به برخی از عبادت‌های آن جناب که در تاریخ و احادیث آمده اشاره می‌شود:
حسن بن محمّد بن یحیی علوی، از جدّش این چنین روایت کرده است: «موسى‏‌ بن جعفر، از جهت كوششى‏‌ كه در عبادت داشت، عبدصالح ناميده مى‏‌شد.».

بعض اصحاب نقل کرده‌اند که آن جناب، داخل مسجد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله شد. سجده طولانی در اوّل شب داشت و در حال سجده گفت: «عظيم الذنب عندى‏‌، فليحسن عندك! يا أهل التقوى‏‌ والمغفرة!». تا صبح، این دعا را در حال سجده تکرار می‌کرد.[606]


یحیی بن حسن گفته است: «موسى‏‌ بن جعفر، به علّت كوششى‏‌ كه در عبادت داشت، عبدصالح خوانده مى‏‌شد.».[607]

ابن صباغ نوشته است: «موسى‏‌ بن جعفر، عابدترين و عالم‏ترين و سخى‏‌ترين و كريم‏ترين مردم زمان خويش بود.».[608]


ابن حجر نوشته است: «موسى‏‌ كاظم، عابدترين و عالم‏ترين و سخى‏‌ترين مردم زمان خويش بود.».[609]

ابن جوزی حنفی نوشته است: «موسى‏‌ كاظم عليه‏السلام از جهت جدّيّت در عبادت و نماز شب، عبد صالح ناميده شد.».[610]


یعقوبی نوشته است: «موسى‏‌ بن جعفر، در عبادت، از همه مردم جدّى‏‌تر بود و از پدرش حديث نقل كرده است.».[611]

شیخ مفید نوشته است: ابوالحسن موسی علیه‌السلام عابدترین و فقیه‌ترین و سخاوت‌مندترین و کریم‌ترین مردم عصر خود بود. روایت شده که نماز شب را به نماز صبح متصل می‌کرد، آن گاه تا طلوع خورشید تعقیب می‌خواند. سپس به سجده می‌رفت و ذکر می‌گفت و تا نزدیک ظهر، سر از سجده بر نمی‌داشت. این دعا را بسیار تکرار می‌کرد: «اللّهم! إنّى‏‌ اسألك الراحةَ عند الموتِ و العفوَ عندَ الحساب.».
این دعا نیز از دعاهای آن حضرت بود. «عَظُمَ الذنبُ من عبدك، فليحسنِ العفوُ من عندك.». آن قدر از خوف خدا گریه می‌کرد که محاسن شریفش، تر می‌شد.[612]

خواهر سندی بن شاهک که بر زندان موسی بن جعفر مراقبت داشت، درباره آن حضرت گفت: «عادت موسى‏‌ بن جعفر در زندان، اين بود: بعد از اداى‏‌ نماز عشاء، به حمد و ثنا و ذكر و دعا اشتغال داشت تا بعد از نصف شب و آن گاه به نماز شب مشغول مى‏‌شد تا اذان صبح. نماز صبح را مى‏‌خواند و تا طلوع خورشيد به ذكر خدا مشغول بود. بعد از آن، تا بر آمدن آفتاب، استراحت مى‏‌كرد. سپس مسواك مى‏‌كرد و غذا مى‏‌خورد و تا نزديك ظهر مى‏‌خوابيد. وقتى‏‌ از خواب بر مى‏‌خاست، وضو مى‏‌گرفت و نماز ظهر را مى‏‌خواند. تا وقت فضيلت نماز عصر، نماز نافله مى‏‌خواند و پس از نماز عصر، رو به قبله مى‏‌نشست و تا مغرب، به ذكر خدا اشتغال داشت. بعد از نماز مغرب نيز تا موقع نماز عشاء، نماز نافله مى‏‌خواند. عادت هميشگى‏‌ آن حضرت چنين بود.».
خواهر سندی که آن حضرت را چنین می‌دید، می‌گفت: «كسانى‏‌ كه با اين بنده صالح خدا بدرفتارى‏‌ مى‏‌كنند، زيان مى‏‌بينند.».[613]

احمد بن عبدالله از پدرش نقل کرده که گفته است: روزی بر فضل بن ربیع وارد شدم در حالی که بر پشت بام نشسته بود. به من گفت: «از اين پنجره، به اين خانه نگاه كن. چه مى‏‌بينى‏‌؟». گفتم: «لباسى‏‌ را مشاهده مى‏‌كنم كه بر زمين پهن شده است.». گفت: «خوب دقت كن!». گفتم: «گويا مردى‏‌ در حال سجده است.». گفت: «او را مى‏‌شناسى‏‌؟ موسى‏‌ بن
جعفر است. من، شبانه روز مراقب او هستم و جز در اين حالت او را نديدم. بعد از خواندن نماز صبح، تا طلوع خورشيد، تعقيب مى‏‌خواند، سپس به سجده مى‏‌رود و تا نزديك ظهر در سجده است. كسى‏‌ را گماشته است تا مراقب او باشد و اوقات نماز را به او اطّلاع دهد. چون وقت نماز را به ا و اطلاع مى‏‌دهد، سر از سجده برمى‏‌دارد و بدون تجديد وضو مشغول نماز مى‏‌شود. عادت هميشگى‏‌ او همين است. وقتى‏‌ از خواندن نماز عشاء فراغت مى‏‌يابد، افطار مى‏‌كند. سپس تجديد وضو مى‏‌كند و به سجده مى‏‌رود. از نيمه شب تا طلوع فجر، نماز مى‏‌خواند.».


بعضی ناظران گفته‌اند: از او شنیدیم که در دعای خود می‌گفت، «اللّهم! إنّى‏‌ كنتُ اسألك أنْ تفرغني لعبادتك و قد فعلتَ، فلك الحمد.».[614]

ابراهیم ابن ابی البلاد گفت: حضرت ابوالحسن علیه‌السلام فرمود: «روزى‏‌ پنج هزار مرتبه استغفرالله مى‏‌گويم.».[615]

منبع: کتاب الگوهای فضیلت/ آیت الله ابراهیم امینی

[607]ـ تهذیب التهذیب، ج 10، ص 340
[608]ـ الفصول المهمة، ص 219
[609]ـ الصواعق المحرقه، ص 203
[610]ـ تذکرة الخواص، ص 348
[611]ـ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 414
[612]ـ الإرشاد، ج 2، ص 231
[613]ـ تاریخ بغداد، ج 13، ص31
[614]ـ مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 343
[615]ـ بحارالأنوار، ج 48، ص 119