تربيت اجتماعى از ديدگاه اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
تربیت اجتماعی از دیدگاه اسلام
در اینکه انسان زندگی اجتماعی را برگزیده و به صورت اجتماعی زندگی میکند تردیدی نیست. منشأ آن، اقتضای طبیعی باشد یا قصد بهره گیری و تأمین نیازهای زندگی از انسان های دیگر، یا تعاون و همزیستی مسالمت آمیز، یا هر انگیزه دیگر، فعلاً در آن بحثی نداریم.
انسان ها در جامعه های مختلف زندگی میکنند، و هر یک از جوامع دارای نظام فکری و فرهنگی خاص، و آداب و رسوم و عادات و ارزش های اخلاقی و ضوابط و مقررات ویژه ای است. که حیات اجتماعی آن، به رعایت آنها بستگی دارد، و بدینوسیله از دیگر جوامع شناخته و امتیاز داده میشود.
فرهنگ جامعه توسط بزرگترها به نسل جدید انتقال مییابد. در میان جامعه و فرد تأثیر و تأثر متقابل انجام میگیرد. جامعه در فرد اثر میگذارد، فرهنگ خود را به او منتقل میسازد و او را همفکر و همسو میگرداند. فرد نیز به نوبه خود در جامعه اثر میگذارد.
انسان در جامعه پرورش مییابد، آداب و رسوم و افکار و ارزش های آن را میپذیرد، شخصیت خود را میسازد و با جامعه هماهنگ میگرداند. و این است معنای اجتماعی شدن و اجتماعی کردن و فرهنگپذیری انسان.
ولی باید بدانیم که فرهنگپذیری انسان از جامعه، نه تحمیلی و اجباری است چنان که بعضی از جامعه شناسان تصور کرده اند، نه در اثر تقلید کورکورانه و بی هدف است، چنانکه گروهی دیگر پنداشتهاند، بلکه انطباقی است آگاهانه و با اراده و اختیار و هدفدار.
کودک با حرص و ولع افکار و رفتار افراد جامعه خود را مینگرد، آنچه را مناسب تشخیص داد میپذیرد تا هر چه زودتر به صف بزرگسالان بپیوندد و به عضویت جامعه درآید. ولی چنان هم نیست که همه چیز را بپذیرد و همیشه خود را به رنگ محیط درآورد.
امام صادق علیهالسلام فرمود: هر که در نفس خود پند دهنده ای نداشته باشد، پندهای مردم برایش سود ندارد.[1]
به هر حال، کودک برای اجتماعی شدن آماده است، چون در جامعه زندگی میکند تدریجاً با آداب و رسوم و فرهنگ جامعه آشنا میشود و رفتار خود را با جامعه منطبق میسازد.
نخستین مرحله ظهور گرایش های اجتماعی کودک چند هفته بعد از ولادت و در محیط خانواده شروع میشود. در برابر رفتار پدر و مادر عکسالعمل عاطفی و رفتار اجتماعی نشان میدهد. وجود جسمانی و نفسانی او در این محیط کوچک رشد میکند، با چیزهای فراوانی آشنا میشود و معلومات زیادی را فرا میگیرد. تجربیات و عادت ها و اندوخته های ذهنی کودک در این زمان در رشد شخصیت او تأثیر به سزائی دارد و برای زندگی آینده اش مهم و سرنوشتساز خواهد بود. بنابراین، اخلاق و رفتار پدر و مادر و کیفیت زندگی آنان و ارزش های حاکم بر خانواده در فرهنگپذیری و اجتماعی شدن فرزند تأثیر به سزائی دارد. و نباید از این امر مهم غفلت به عمل آید.
دومین مرحله رشد اجتماعی گرایش به بازی های دسته جمعی و همبازی شدن با کودکان همسن و سال است. شرکت فعال کودک در بازی های دسته جمعی، او را با افراد و فرهنگ ها و اخلاق و رفتارهای جدید، که در واقع از خانواده های دیگر سرچشمه میگیرد آشنا میسازد. امکانات و استعدادهای ذاتی و تجربیات و اندوخته های سابق خود را، در جمع همبازی ها به کار میبندد و شخصیت اجتماعی خود را ابراز میدارد. تعاون و همکاری و رعایت مقررات اجتماعی را عملاً در جمع همبازی ها فرا میگیرد. جامعهپذیری او تقویت میشود و برای شرکت در جامعه بزرگتر و مسؤولیتپذیری آماده میگردد. دوران بازی و نوع بازی ها و اسباب بازی ها و اخلاق و رفتار همبازی ها و تعداد گروه های همبازی، در تربیت اجتماعی کودک و رشد شخصیت او تأثیر به سزائی دارد.
نوع بازی و اخلاق و رفتار و همبازی ها دراین میان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مراقبت اولیاء و مربیان از بازی های کودکان امری است مهم و ضروری و نباید مورد غفلت قرار گیرد. اسلام نیز به اولیاء و مربیان توصیه میکند که به کودکان اجازه دهند هفت سال بازی کنند.
حضرت امام صادق علیهالسلام: به فرزندت اجازه بده هفت سال بازی کند.[2]
سومین و مهمترین جایگاه تربیت اجتماعی و فرهنگپذیری کودک و نوجوان و جوان محیط مدرسه و در جمع کثیری از همسالان و از خانواده های مختلف است. محیط مدرسه گرچه محیط کسب و کار و زندگی رسمی محسوب نمیشود، ولی با محیط خانواده و محیط بازی تفاوت های فراوانی دارد. در اینجا با شخصیت های دانشمند و محترمی سروکار پیدا میکند. در این محیط جدید نظم و انضباط برقرار است و آزادی های سابق کودک محدود میشود. با برنامه های متنوع درسی حساب شدهای مواجه میشود که او را با علوم و افکار و عقائد و فرهنگ و آداب و
رسوم جامعه بزرگ آشنا میسازد. با کودکان دیگر سر و کار پیدا میکند، که از خانواده های مختلف و دارای افکار و اخلاق و رفتار و زندگیهای گوناگون هستند. در اجتماع مدرسه عملاً با زندگی اجتماعی مسالمتآمیز و رعایت حقوق دیگران و احترام به قوانین و مقررات اجتماعی آشنا میشود.
نظام ویژه آموزش و پرورش، برنامه های علمی و اجتماعی، اخلاقی و رفتار اجتماعی مدیر و معلمان مدرسه، در کیفیت تربیت اجتماعی کودک، و آماده شدنش برای شرکت در اجتماع بزرگترها و قبول مسؤولیت ها نقش بسیار بزرگی را ایفا میکند که نباید مورد غفلت قرار گیرد.
در طی مراحل سه گانه سابق به انضمام نقش مهم رسانه های جمعی: رادیو، تلویزیون، روزنامه ها، مجلات، کتاب ها، فیلم ها، معاشرت با بزرگترها، جو عمومی حاکم بر اجتماع، شخصیت اجتماعی و فرهنگی کودک و نوجوان شکل میگیرد و برای زندگی در جامعه بزرگ آماده میشود.
حرکت فرهنگ پذیری فرد بعد از ورود در جامعه در اثر قبول مسئولیت ها و معاشرت با افراد و معیت های مختلف، و استفاده از کتاب ها و رسانه های عمومی، و تجربه ها و آموخته های زندگی همچنان تداوم دارد و غالبا تا پایان زندگی ادامه خواهد یافت. بنابراین، تربیت اجتماعی فرد را باید یک امر مستمر و مداوم به شمار آورد.
با توجه به نقش بسیار مهم جامعه در کیفیت فرهنگپذیری و تربیت های اجتماعی کودکان و جوانان به امور زیر توصیه میشود:
1 ـ ضرورت اصل اجتماعی شدن و پرورش و تقویت گرایش های اجتماعی فرد و تشویق او به معاشرت با اشخاص و گروه ها و شرکت در اجتماعات.
2 ـ پاکسازی محیط جامعه از آلودگی ها و مفاسد اخلاقی و اجتماعی.
3 ـ نشان دادن و معرفی الگوهای صالح و خوش اخلاق و نیکوکار.
4 ـ کمک فرد در انتخاب دوستان صالح و بر حذر داشتن او از دوستی و معاشرت با افراد ناصالح و بدرفتار.
5 ـ تنظیم و تدوین برنامه های صحیح اجتماعی و اخلاقی برای تدریس در مدارس و استفاده از معلمین صالح و خوشاخلاق.
6 ـ اصلاح و تکمیل برنامههای صدا و سیما، و تهذیب آنها از برنامهها و تصویرهای بدآموز.
7 ـ آموزش مسائل تربیتی به خانواده ها و اصلاح روابط پدران و مادران.
با رعایت امور مذکور میتوان به تربیت اجتماعی صحیح کودکان کمک کرد.
اسلام نیز نسبت به اصل اجتماعی شدن انسان و تشویق به گرایش به اجتماعتوصیه و تأکید دارد پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرموده: رأس عقل، بعد از ایمان، دوستی و معاشرت با مردم و خیر رساندن به همه انسان ها، خوب و بد، است.[3]
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: با مردم ارتباط و معاشرت داشته باشید و به آنان احسان کنید. و از دوری و قطع رابطه اجتناب نمایید.[4]
حضرت امام صادق علیهالسلام فرمود: با یکدیگر ارتباط داشته باشید و به هم نیکی کنید و دلسوز و مهربان باشید، همانگونه که خدا فرموده، برادر نیکوکار باشید.[5]
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: بهترین مؤمنان کسانی هستند که محل الفت و معاشرت مؤمنان میباشند. کسی که نه با دیگران الفت میگیرد، و نه دیگران با او انس و الفت دارند خیری ندارد.[6]
امام صادق علیهالسلام فرمود: مسلمانان وظیفه دارند در پیوند دوستی و تعاون و توجه به همدیگر و مواسات با نیازمندان و ارتباط و عطوفت با یکدیگر، چنان که خدا فرمان داده، جدیت و کوشش نمایید. دلسوز هم باشید و نسبت به آنچه از آنان نمیدانید نگران باشید، چنانکه انصار در زمان رسول خدا چنین بودند.[7]
از احادیث مذکور و دهها حدیث دیگر استفاده میشود که اسلام نسبت به اصل اجتماعی شدن افراد و پرورش گرایش های اجتماعی، و در نتیجه فرهنگ پذیری و تربیت اجتماعی عنایت دارد. و این همان سخنی است که جامعهشناسان میگویند، با این تفاوت که جامعه شناسان با نظری وسیع میگویند: با توجه به اینکه کودک در آینده ناچار است در جامعه قبیله ای یا میهنی یا نژادی یا زبانی خود و با افراد آن زندگی کند باید به گونه ای تربیت شود که فرهنگ جامعه خود را بپذیرد و با سایر افراد همسو و هماهنگ گردد تا بتواند با آنان زندگی مسالمتآمیز داشته باشد. و در این رابطه بین افکار صحیح وغیر صحیح و اخلاق و رفتار خوب و بد فرقی نمیگذارد. هر چه است فرهنگ آن جامعه است و افراد باید آن را بپذیرند.
ولی اسلام انشعابات قومی و قبیله ای و منطقه ای و نژادی و زبانی را مردود میشمارد و پذیرش و پیروی کورکورانه از فرهنگ حاکم بر این جوامع را محکوم میکند. اسلام خود جامعه خاصی را تأسیس نموده و فرهنگ ویژه ای را معرفی کرده است. جامعه اسلامی بر پایه ایمان به خدای یگانه و زندگی بعد از مرگ و نبوت استوار گشته است. فرهنگ اسلام نیز بر همین پایه تنظیم شده و از وحی سرچشمه میگیرد. اسلام در معارف و مسائل عقیدتی، در اخلاق و ارزش ها و ضد ارزش ها، در مسائل اجتماعی در آداب و معاشرت، در ضوابط و مقررات اجتماعی، در فرهنگ و هنر، و غیر این ها، آراء و نظرهای ویژه ای دارد که مجموعاً فرهنگ اسلام را تشکیل میدهند. اسلام آمده تا عقاید و فرهنگ مردم را اصلاح و تکمیل کند با افکار غلط و اخلاق و رفتار و عادت های زشت مبارزه کند، و افکار
صحیح و اخلاق و رفتارهای نیک را جایگزین سازد فرهنگسازی در متن رسالت پیامبر اسلام قرار دارد. از عموم مسلمانان میخواهد که از آلوده شدن به مفاسد اخلاقی و اجتماعی اجتناب نمایند و فرهنگ عالی اسلام را بپذیرند و شخصیت خود و فرزندانشان را بسازند و پرورش دهند.
اسلام عموم مسلمانان جهان را یک جامعه و یک امت میداند. هر یک از مسلمانان فردی از جامعه بزرگ اسلام بلکه به منزله عضوی از پیکر اسلام محسوب میشود.
در قرآن میفرماید: این امت یگانه شما است و من پروردگار شما هستم پس مرا پرستش کنید.[8]
و میفرماید: شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدید آمدید، امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید.[9]
و میفرماید: شما را امت وسط قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.[10] پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود: مثل مؤمنین در دوستی و دلسوزی و مهربانی با یکدیگر مثل پیکر واحد است که هرگاه عضوی از آن به درد آید سایر اعضا با بیخوابی و تب با عضو دردمند همکاری مینمایند.[11]
بنابراین، هر مسلمان به امت بزرگ اسلامی وابسته است و نمیتواند نسبت به اوضاع عموم جامعه اسلامی بیتفاوت باشد. پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرموده اند: هر که نسبت به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد مسلمان نیست. و هر کس صدای استغاثه مسلمانی را بشنود و به یاری او نشتابد مسلمان نیست.[12]
بلکه اسلام عموم مؤمنین را از یک خانواده میشمارد که رهبر به منزله پدر و افراد به منزله خواهر و برادر هستند در قرآن میفرماید: همانا که مؤمنین برادرند، پس بین برادرانتان اصلاح کنید و از خدا بترسید تا مورد رحمت قرار گیرید.[13]
امام صادق علیهالسلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان و به منزله چشم او و آینه و راهنمای اوست. به وی خیانت نمیکند و او را فریب نمیدهد و ستم روا نمیدارد و به او دروغ نمیگوید و غیبت نمیکند.[14]
اگر اسلام عموم مسلمانان جهان را یک جامعه و یک امت میداند مسلمانان وظیفه دارند دیدگاه خود را نسبت به جامعه تغییر دهند خود را وابسته به جامعه بزرگ اسلام بدانند، به مجد و عظمت و قدرت و شوکت آن بیندیشند و در برابر دشمنان از آن دفاع نمایند. عزت و شوکت جامعه بزرگ اسلامی را عزّت خود و ضعف و ناتوانی آن را ضعف خود بدانند.
نکته مذکور یکی از امتیازات اسلام بشمار میرود که در اجتماعی کردن کودکان و نوجوانان و جوانان و حتی بزرگسالان باید منظور نظر اولیاء و مربیان باشد و در تربیت اجتماعی در خانواده و در برنامهریزی در مدارس مورد عنایت دانشمندان علوم تربیتی قرار گیرد. روحیه گرایش به جامعه بزرگ اسلامی را در افراد بوجود آورند و پرورش دهند، و جامعهپذیرشان سازند. فرهنگ و افکار و ارزش های اصیل اسلام را زنده کنند و افراد را به سوی آنها دعوت نمایند.
اسلام در مورد جامعه دید وسیعتری نیز دارد. همه انسان ها را بندگان خدا میداند و احسان و خدمت و سودرسانی به آنان را یک ارزش بزرگ محسوب میدارد.
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود: انسان ها روزیخوار خدا هستند. پس بهترین مردم کسی است که نفعش بیشتر به مردم برسد.[15]
از پیامبر سؤال شد که محبوبترین مردم نزد خدا کیست؟ فرمود: کسی که بیشتر از همه نفعش به مردم برسد.[16]
امام صادق علیهالسلام فرمود: خدا بندگانی دارد که مردم در حوائجشان به آنان پناه میبرند اینان کسانی هستند که در روز قیامت از عذاب خدا در امان خواهند بود.[17]
کوتاه سخن اینکه در تربیت اجتماعی باید به امور زیر توجه شود:
1 ـ از دیدگاه اسلام عموم مسلمانان جهان یک امت و دارای اهداف و منافع مشترک هستند. فرد فرد مسلمانان باید خود را وابسته به این جامعه بزرگ بداند و نسبت به مصالح عمومی امت اهتمام داشته باشد.
2 ـ اسلام همه مردم را بنده و روزیخوار خدا میداند و خدمت به آنان را یکی از ارزش های بزرگ میشمارد.
3 ـ عمل انسان در صورتی ارزشمند است که به قصد قربت و برای جلب رضای خدا باشد، نه جلب منافع شخصی یا تعصبات قومی یا نژادی یا وطنی.
4 ـ اسلام در ابعاد مختلف زندگی انسان فرهنگ ویژه ای دارد. و تربیت اجتماعی باید هماهنگ با آن باشد.
5 ـ مسلمانان وظیفه دارند با فرهنگ متعالی اسلام خود را پرورش دهند و به کمال برسانند، و جامعه اسلامی را از فرهنگ ضد اسلامی پاکسازی نمایند.
ابراهیم امینی
کنفرانس تربیت اجتماعی در تهران ـ 13/8/1373
[1] ـ قال ابوعبدالله علیهالسلام: من لم یجعل له من نفسه واعظاً فان مواعظ الناس لن تغنی عنه شیئاً، بحار، ج70، ص70.
[2] ـ عن ابی عبدالله علیهالسلام قال: دع ابنک یلعت سبع سنین، وسائل، ج15، ص193.
[3] ـ قال رسول الله صلیاللهعلیهوآله: رأس العقل بعد الایمان التودد الی الناس و اصطناع الخیر الی کل احد، بر او فاجر، بحار، ج74، ص392.
[4] ـ قال امیرالمؤمنین علیهالسلام: علیکم بالتواصط و التباذل و ایاکم و التدابر و التقاطع، بحار، ج74، ص40.
[5] ـ قال ابو عبدالله علیهالسلام: تواصلوا و تبارو و تراحموا و کونوا اخوة بررة کما امرکم الله. بحار، ج74، ص399.
[6] ـ قال رسول الله صلیاللهعلیهوآله: فی حدیث و خیر المؤمنین من کان مألفه للمؤمنین و لا خیر فیمن لا یألف و لا یؤلف، بحار، ج74، ص393.
[7] ـ عن ابی عبدالله علیهالسلام قال: یحق علی المسلمین الاجتهاد فی التواصل و التعاون علی التعاطف و المواسات لاهل الحاجه، و تعاطف بعضهم علی بعض، کما امرکم الله عزوجل: «رحماء بينهم» متراحمین مغتمین لما غاب عنکم من امرهم، علی ما مضی علیه الانصار علی عهد رسول الله صلیاللهعلیهوآله، کافی، ج2، ص175.
[8] ـ انّ هذه امتکم امّة واحدة و انا ربّکم فاعبدون، انبیاء، آیه 92.
[9] ـ کنتم خیر امّة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله، آل عمران، آیه 110.
[10] ـ و کذالک جعلناکم امّة وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً. بقره، آیه 143.
[11] ـ قال رسول الله صلیاللهعلیهوآله: مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد، اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسهر و الحمی، صحیح مسلم، ج4، ص1999.
[12] ـ قال رسول الله صلیاللهعلیهوآله:من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس منهم، و من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم، کافی، ج2، ص164.
[13] ـ انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون، حجرات، آیه 10.
[14] ـ قال ابوعبدالله علیهالسلام:المسلم اخو المسلم هو عینه و مرآته و دلیله، لا یخونه و لا یخدعه و لا یظلمه و لا یکذبه و لا یغتابه، کافی، ج2، ص166.
[15] ـ قال رسول الله صلیاللهعلیهوآله: الخلق عیال الله تعالی فاحب الخلق الی الله من نفع عیال الله، بحار، ج74، ص316.
[16] ـ سئل رسول الله صلیاللهعلیهوآله: من احب الناس الی الله؟ قال: انفع الناس للناس. بحار، ج74، ص339.
[17] ـ قال الصادق علیهالسلام: ان لله عباداً من خلقه یفزع العباد الیهم فی حوائجهم اولئک هم الامنون یوم القیامه، بحار، ج74، ص318.