نماز جمعه حضرت آیت الله ابراهیم امينی. قم - 88/05/09
خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحيم
«أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ العملُ بما أنتم عنه مسئولون فأنتم به رهنٌ والیه صائرون»
برادران و خواهران، خودم و شما را به رعايت تقواي الهي دعوت مي کنم، سعی کنیم هر کدام مان در هر مقامی هستیم به مسئولیت های خودمان عمل کنیم و بدانیم هر کاری را که ما در این دنیا انجام بدهیم، نتیجه آن را قطعاً در قیامت خواهیم دید.
در قیامت ما رهن و گروِ اعمال خودمان هستیم و به سوی اعمال خودمان مراجعه می کنیم و بر می گردیم.
اگر برادران و خواهران به یادشان باشد موضوع خطبه های ما در نماز جمعه، عبارت بود از تهاجم فرهنگی که متوجه جامعه ما مخصوصاً جوانان و خانواده هاست و با ابزار پیشرفته ی روز مرتب آن را انجام می دهند و سلامت اخلاقی، اجتماعی و دینی جوانان ما را مورد تهدید قرار می دهد.
در آن خطبه های سابق عرض کردم که متأسفانه برخورد فیزیکی با این ابزار و این تبلیغات نه امکان دارد و نه چندان مفید است بلکه آنچه ما وظیفه داریم این است که نیاز به یک کار فرهنگیِ حساب شده ی گسترده داریم که به وسیله ی آن جوانان و خانواده ها را مصونیتِ اخلاقی بدهیم. و جز این چاره ای نداریم و اگر در این جهت کوتاهی کنیم نتیجه ی آن را خواهیم دید که هم اکنون هم نتیجه آن را مشاهده می کنیم.
در این رابطه عرض شد که نهاد هایی که می توانند در این رابطه انجام وظیفه کنند؛ در خطبه های گذشته به آنها اشاره شد؛ صدا وسیما و دیگر نهادهایی که می توانند کار فرهنگی بکنند. در خطبه ی آخر به یکی از نهاد ها اشاره شد و آن نهاد مسجد است.
و در آن خطبه عرض کردیم که نهاد مسجد، یک نهاد اصیل و ریشه داری در اسلام است از زمان پیغمبر، خود آن حضرت، این نهاد را تأسیس کردند و از این نهاد استفاده کردند در طول زمان خودشان.
در آن رابطه احادیث و آیاتی را خواندیم که به هر حال اسلام تأکید فراوانی می کند به استفاده ی از مساجد و ما در زمان مبارزات خودمان نقش مساجد را در تبلیغات دیدیم. در آن زمان آن چیزی که بسیار موثر بود همین هدایت جوانان به سوی مسجد، سخنرانی های در مساجد بود که توانست جامعه را به سوی یک مبارزه هدایت کند. عرض شد که ما بعد از مبارزات هم نیاز به همین مساجد داریم. در آن خطبه عرض شد که ما برای وضع فعلی مان باید مساجد را فعال کنیم. که متأسفانه به مقدار کافی مساجد فعال نیستند و باید مساجد را فعال کنیم و این امر نیاز به عمران و آبادی مساجد دارد. مساجد امام جماعت داشته باشند و مجهز به امکانات فرهنگی باشند، کتابخانه داشته باشند. و سخنرانی هایی که مناسب حال جوانان است، داشته باشند. مساجد آباد و معمور و مفروش باشد وجوان پسند باشد و باید مساجد به این حال برگردد.
این مطالب را قبلاً عرض کردیم و متأسفانه از آن زمان تا به حال مدت زیادی گذشته و در آن وقت می خواستیم بررسی از وضع کنونی مساجد داشته باشیم تا بدانیم که وضع مساجد در چه حالی است. آیا ما به عنوان جمهوری اسلامی قدر مساجد را دانستیم و مساجد را فعال کردیم یا در این قسمت کوتاهی کردیم؟
در بررسی وضع مساجد نیاز به یک آماری داشتیم که طبق آن بدانیم که چند مسجد داریم، مسجدها در چه حالی است، آیا همه امام راتب دارند یا نه؟ امام راتب ها چگونه مساجد را اداره می کنند؟ و در آن وقت این مسأله عنوان شد ولی چون اماری در اختیار نداشتیم از این جهت از ادامه ی آن بحث صرف نظر کردیم.
بعد از آن، الحمدالله مسئولین محترم، یک آماری را در اختیار ما قرار دادند که ذکر این آمار برای ما می تواند مفید باشد. البته این آمار را وزارت ارشاد اسلامی تهیه کرده و در سال 79، یعنی تقریباً 18 سال قبل، و این هم دلیل بر این است که ما خیلی عنایت به مساجد داریم. ولی باز تشکر می کنیم که این آمار را برای ما فرستاده اند. ما این آمار را به چند منظور استفاده می کنیم. اولاً بدانیم که چند تا مسجد داریم. ثانیاً چند مسجد امام راتب دارد و چند تا ندارد، آیا امکانات فرهنگی مجهزی دارند یا ندارند؟ کتابخانه دارند یا نه و مساجد برای جوانان جالب هست یا نه؟ این آماری که فرستاده شده خیلی گویای آن نیست اما به هر حال در بعضی جهات می توان از آن استفاده کرد. من از وزارت ارشاد اسلامی تشکر می کنم که این کار را کرده اما 18، 19 سال قبل این کار را کرده. اما امیدواریم که این مفید باشد. قبل از ذکر آمارعرض کنم که هدف از ذکر آمار انتقاد نیست که انتقاد کنیم که چرا وضعمان خوب نیست بلکه هدف این است که این مسائل را عرض کنیم که بلکه مسئولین به فکر اصلاح بیافتند. بنده بخشی از این آمار را خدمت شما می خوانم و توضیح می دهم.
تعداد مساجد کل کشور 79320 مسجد داریم. البته نمی دانیم که استقصاء کرده اند یا نه. اما این طور گفته شده است. امام راتب در این مساجد 17232 مسجد است و به این معنا که این مساجد کل کشور 29 درصد آن امام راتب دارند. یعنی بقیه امام راتب ندارند.
تهران بزرگ 1447 مسجد داشته، یعنی خود تهران و آن قسمت هایی که جزو تهران حساب می شود. امام راتب 1097 نفر است و 76 درصد مساجد تهران بزرگ امام راتب دارد. البته این خوب است. ولی 76 درصد یعنی بقیه مساجد آن در تهران هم حتی امام راتب ندارد. مراکز استان ها 4367 مسجد دارد که امام راتب در 3079 مسجد حضور دارند. یعنی 71 درصد امام راتب دارد. باز این هم خوب است اما این 30 درصد باقی مانده که مسجد هست ولی امام ندارند. سایر شهرها 10400 مسجد داریم و امام راتب در 4113 مسجد حضور دارند یعنی 40 درصد امام جماعت دارند و 60 درصد امام جماعت ندارند. مناطق روستایی 43109 مسجد در روستا ها وجود دارد و از این تعداد 8925 مسجد امام راتب دارند. یعنی 21 درصد امام راتب دارندو مابقی امام راتب ندارند.
این جا این سوال مطرح است که با وجود این همه عنایتی که اسلام به مسجد دارد و با این همه روایاتی که خواندیم در اهمیت مسجد و عمران و آبادی مساجد و با آن آیات و روایاتی که در این باره خواندیم، آیا وضع مساجد ما به طور مطلوب هست؟ آیا در جمهوری اسلامی باید این طور باشد؟ شما کشور های اسلامی دیگر را ملاحظه کنید که مساجدشان به چه نحوی است؟ هر جا که احتیاج به مسجد است مسجد وجود دارد و مسجد هایشان معمور است و شاید یک مسجد پیدا نکنید که امام نداشته باشد. مفروش وزیبا هم هست و خیلی از آنها را که شما خودتان حج مشرف شده باشید، دیده اید. در آن جا به این نحو است، آن وقت در کشور ما باید همین جور باشد؟ چه کسی مسئول این کار است؟ امام راتبی که باید در مساجد حضور داشته باشد، چه کسی مسئول تهیه ی آن است؟ حوزه های علمیه باید تهیه کنند؟ آیا حوزه ها در این قسمت به وظیفه ی خود عمل کرده اند؟ آیا به فکر تهیه ی امام برای مساجد بوده اند؟ آیا آموزش های لازم را به آن کسانی که می خواهند امام جماعت بشوند و بدانند که چه طور وظایفشان را انجام بدهند؟ با جوان ها و با خانواده ها چه طور رفتار کنند؟ آیا این آموزش ها داده شده؟ مگر ما نظام جمهوری اسلامی نیستیم؟ چرا حوزه در این قسمت کاری نکرده است؟ البته گاهی سوال می شود در این قسمت و برخی هم نوشته بودند که ما به این جهت امام جماعت نداریم چون که امام جماعت منبع درآمدی ندارد و در آن جایی که موقوفاتی برای مساجد وجود دارد، در آن جاها امام جماعت وجود دارد.
اما اگر یک کسی بخواهد برود و در جایی امام جماعت بشود از حوزه هم اگر برود اولین کاری که حوزه می کند این است که شهریه اش را قطع می کنند. و آنجا هم کسی نیست که به این کمک کند. و آن هم زن و بچه دارد و خرج دارد و باید چه کار کند؟ ناچار باید نروند و در همین قم بمانند و این شهریه را بگیرند و با آن زندگی کنند.
سابقاً مرسوم بود ائمه ی جماعت ها مرجع وجوهات بودند و وجوهات را می گرفتند و اجازه ی مصرف می گرفتند، الان هم که الحمدلله آن نیست. وجوهات را باید یک سره برای مراجع تقلید بفرستند و آنها هم به هر طوری که می دانند مصرف کنند.
جز این انتظار است که مسجد نداشته باشیم. امام به قدر کافی نداشته باشیم. مسئول این کار کیست؟ امام جماعت زندگی دارد و این زندگی را چه کسی باید تأمین کند؟ یا حوزه و مراجع تقلید باید تأمین کنند یا مردم، که خیلی شان فقیرند و نمی توانند کمک کنند. در این حالت چه می شود. در جای دیگر برای من نوشته بودند که خیلی از ائمه ی جماعت برای نماز نمی آیند و هنگامی که از آنها می پرسیم که چرا نمی آیند، می گویند که ما را به سپاه و بسیج و نهاد های مختلف دعوت کرده اند و آنجا می رویم و به ما حقوق می دهند و این جا حقوق نداریم. راست می گویند، چه کار باید بکنند؟ آیا اسلام همین طور می گوید؟ یا باید به آنها رسید؟ حالا چه کسی به آنها برسد، من نمی دانم، ولی به هر حال باید رسید. فاجعه است. آیا به قدر کافی مسجد داریم؟ البته من می خواستم یک آماری بگیرم از کل مساجد که برای من نفرستادند. ولی به هر حال مساجد به قدر کافی داریم؟ اگر نماز جماعت که آن قدر به آن تأکید شده، طوری هست که هر جا مردم خواستند به نماز جماعت بروند و به راحتی دسترسی داشته باشند یا در مساجد کمبود داریم؟ در مساجد مخصوصاً در شهرها، در تهران؛ روستاییها مهاجرت کردند و به شهرها آمده اند اما همگامی که آمدند کسی برای این ها مسجد ساخته است؟ اصولا چند تا مسجد در ظرف این 30 سال بعد از انقلاب جدیداً تأسیس کرده ایم؟ این مسائل را چه کسی باید به مقدار نیاز درست کند؟ آیا دولت باید درست کند و چرا نمی کند؟ آیا خیرین باید این کار را بکنند؟ ما خیرین را به کارهای دیگر هدایت کرده ایم، به مدرسه سازی، دانشگاه سازی و حتی ورزشگاه و امثال این ها.
سابقاً آنی که ارزش داشت، ساخت مسجد بود که در روایت هم قبلاً خواندیم. یعنی همه ی وظایفی که دولت داشته و باید فرهنگ را اصلاح کند و ورزش را باید اصلاح کند. البته این مسأله کار خوبی هست و نمی گویم که بد است و این نهادها هم هست. اما این سبب شده که دیگر مساجد منتفی شوند و نتیجه ای که مساجد کم داریم، همین مشکلاتی است که الان مشاهده می کنیم.
ما در تهران اگر بخواهیم مسجدی پیدا کنیم باید چند کیلومتر راه برویم تا بتوانیم یک مسجد پیدا کنیم و بعد آن مسجد آیا معمور و آباد است یا نه؟
عرض کردم که من نمی خواهم انتقاد کنم، می خواهم این کار ها یک صاحبی پیدا کند. والله قسم این به صلاح ما نیست. ما اگر پس از پیروزی انقلاب مساجد را فعال کرده بودیم الان به این مشکل فرهنگی مبتلا نبودیم. اگر مساجد فعال خوبی داشتیم ما این مشکل فرهنگی که الان می بینیم؛ جوانان ما از اسلام و از معارف اسلام، از اخلاق اسلام دور می شوند، اگر کار کرده بودیم اینها را نداشتیم. گویا در قیامت پاسخگو باید باشیم و نمی دانم که چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ اما به هر حال کوتاهی شده است.
من امیدوارم که مسئولان محترم در هر مقامی که هستند عنایت بیشتری نسبت به مسائل داشته باشند.
پايان خطبه اول
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحيم
« أوصيکم و نفسي بتقوي الله وإتباع أمرِهِ و نهيِه »
در این خطبه باز خودم و شما را به رعایت تقوای الهی، انجام وظایف دینی و ترک گناهان دعوت می کنم.
در این هفته ی گذشته ما میلاد سرور شهیدان امام حسین (علیه السلام) را داشتیم. میلاد فرزند برومندش امام سجاد را داشتیم و میلاد برادر ایثارگرِ امام حسین، حضرت اباالفضل العباس (سلام الله علیهم) را داشیم. بنده همه ی این میلادها را به شما تبریک عرض میکنم. در این هفته ی آینده هم میلاد حضرت بقیةالله الاعظم (ارواحنا فده) را داریم. که این میلاد را تبریک عرض می کنم و چون این میلاد در حریم جمعه ی آینده است از خطیب محترم جمعه انتظار داریم که به طور کامل در این قسمت راجع به حضرت صحبت کنند.
در این هفته ی گذشته سالگرد ارتحال فقیه مجاهد حضرت آیت الله مشکینی امام جمعه ی محترم و رئیس مجلس خبرگان را داشتیم.
بنده در این خطبه به یک میلاد دیگری اشاره می کنم که کمتر مورد توجه است و آن میلاد حضرت علی اکبر فرزند برومند امام حسین است که « أشبه الناس خَلقاً و خُلفاً و منطقاً برسول الله» و به همبن مناسبت هم روز جوان را داریم.
من چون موضوع صحبتم جوانان است، صحبتی راجع به جوانان می کنم. در این رابطه حدیثی از پیغمبر اکرم می خوانم، حدیث بسیار مهم و آموزنده ای است. پیغمبر در این حدیث فرمودند: «أوصیکم بالشُبان خیراً » فرمودند: من به شما سفارش می کنم در رابطه با جوانان، که با آنها نیکی و خیراندیشی و خوبی کنید.
«فإنهم أرَقُّ افئدةً» جوانان رقیق القلبند. دل نازکند و زود حرف را باور می کنند و زود متأثر می شوند. احساساتشان بر عقلشان غلبه دارد.
بعد فرمودند:« أن الله بعثنی بشیراً و نذیراً» خدا مرا فرستاد که به مردمِ نیک بشارت بدهم و به مردم بدکار انذارشان کنم وآنها را بترسانم.
« فحالفنی الشبان وخالفنی الشیوخ» در این دعوتی که من داشتم، جوانان با من همکاری کردند اما شیوخ و مسن ها و پیر مرد ها اکثراً مخالفت با من کردند. این را پیغمبر فرمود.
وقتی که انسان تاریخ را مطالعه می کند، می بیند که همین طور است. در این جهت که از این روایت استفاده می شود که جوانان در پیروزی صدر اسلام بزرگترین نقش را داشتند. وقتی هم شما تاریخ را مطالعه کنید می بینید اکثر آن کسانی که دعوت پیامبر را اجابت کردند، جوانان بودند و اول مردی که ایمان آورد علی بن ابیطالب بود که هنوز به حد تکلیف هم نرسیده بود. بعد هم آن جمعیتی هم که اول اسلام در مکه در حدود 40، 50 نفر بودند، اکثراً جوان بودند و در مدینه هم جوانان بودند که به جنگها می رفتند و فعالیت می کردند و به هر حال جوانان در پیروزی اسلام نقش بزرگی را داشتند در این حدیث هم پیغمبر، همین مطلب را اشاره می کنند.
اگر این طوری اسست که جوانان نقش بزرگی را در این قسمت داشتند پیغمبر می گوید باید از این جوانان قدر دانی کرد و تشکر کرد که «أوصیکم بالشبان خیراً » خود پیغمبر سفارش می کند به این که من سفارش می کنم به شما که از جوانان قدر دانی ونگهداری کنید. چرا؟ به جهت این که جوانان رقیق القلبند. جوانان زود تسلیم می شوند. در برابر بدی ها تسلیم می شوند. آنهایی که می توانند گمراهشان کنند، زود می توانند گمراهشان کنند و آنهایی که می توانند هدایتشان کنند، آنها این هدایت را زود می پذیرند و جوانان رقیق القلبند. از این جهت پیغمبر اسلام دو سفارش داشت: یکی این که مراقب و مواظب اعمال و عقاید جوانان باشیم. عقاید و اخلاق جوانان همیشه در معرض تهدید است از طرف دشمنان. خود پیامبر هم در این امر تلاش می کرد که این ها گمراه نشوند.
دوم این که ارزشهای اسلامی را، شما به این جوانان نشان دهید. اگر می خواهید این جوانان به اسلام وفادار باشند، فداکاری کنند، اگر می خواهید این طور باشند، شما اسلام را به این ها نشان بدهید نه بگویید. گفتن راحت است و عمل کردن و نشان دادن دشوار است.
اگر عدل، صحت و پاکی نشان آن ها دادید. اگر عملاً جامعه به روی صلاح رفت و جوانان امیدوار می شوند و می آیند و تلاش می کنند. پیغمبر نسبت به جوانان این دو توصیه را داشت.
من در این جا می خواهم به مطلبی اشاره کنم و آن این است که ما بزرگترها، نقش جوانان را در مبارزات رژیم سابق یاد داریم و شاید جوان ها نبودند و نمی دانند ولی ما می دانیم. در زمان مبارزات آنهایی که می آمدند در میدان و شعار می دادند و تظاهرات و شلوغ می کردند و کاری کردند که رژیم سابق چاره ای جز تسلیم ندید همین جوان ها بودند. جوان های دبیرستانی بودند، دبستانی بودند و الان که بنده حرف می زنم این ها را به خاطرمی آورم. این ها بودند که اسلام را پیروز کردند. کودکان؛ جوانان و دانشگاهی ها و در بین طلبه ها هم طلبه های جوان فعال بودند. و آنهایی که یک مقدار سن بالاتری بودند نه. ما همه این اتفاق را مشاهده کردیم. اگر این جوانان این نقش را داشتند باید به این مطلب توجه داشته باشیم که همین جوان ها باید نظام را نگه دارند. جوانان آینده سازان این نظام هستند. این جوانان حالا جوانان اولی نیستند که نظام وانقلاب را به وجود آوردند. این ها یک دسته ی دیگرند. اما این ها هم باید اگر بخواهیم که آنها از نظام دفاع کنند باید این ها را نگه داریم و حفظشان کنیم. به چه چیزی حفظشان کنیم؟ با سخنرانی، نه، با عمل.
ما باید اولاً مراقب تبلیغات دشمنان باشیم و رادیو های بیگانه را ببینید چه می کنند، ماهواره ها را ببینید چه می کنند. پخش فیلم ها و سی دی ها چه می کنند. خب این جوانان را از ما می کشند و ما چرا از جوانان دفاع نمی کنیم. و چه کاری در برابر آنها می کنیم؟ نباید ما به طور جدی تر در نگهداری جوانان وارد بشویم. این تبلیغات سوء صدای امریکا و رادیو بی بی سی و ... این ها تبلیغات سوء است که جوان هم زود تحت تأثیر قرار می گیرد و پیامبر فرمودند: «فإنهم أرَقُّ افئدةً» این ها رقیق القلبند. تا چه حدی ما با این ها کار می کنیم. صداو سیما کار می کند و دیگران کار می کنند. چه قدر ما، جوانان مظلوم را توجیه کرده ایم. چقدر از خانواده ها آن طوری که باید دفاع کرده ایم؟ خب توقع داریم که ما کار نکنیم و کار انجام بگیرد؟
دوم چیزی که باید انجام دهیم اگر می خواهیم که این جوانان این آینده را حفظ کنند، این است را اسلام واقعی را در عمل به آنها نشان دهیم. جوانان نمی توانند بی عدالتی را تحمل کنند. آن هایی که عادت کرده اند، باکی ندارند ولی جوانان روح حساس و رقیق القلبی دارد و این نمی تواند ظلم و تعدی را ببیند. وقتی نمی تواند صدایش در می آید پس باید یک کاری بکنیم که ما عملاً اسلام را، عدالت اسلامی را، رأفت و محبت اسلامی را عملاً به این جوانان نشان دهیم حتی در داخل زندان.
اگر یک جوانی را گرفتند و به زندان بردند و خاطره ی عدالت برایش باقی بماند برمی گردد و مدافع اسلام می شود واگر آن جا ظلم دید، بریء می شود. حالا هر چه می خواهید برایش سخنرانی بکنید. باید ما عدل را در آنجا نشان دهیم و در داخل زندان عملاً نشان دهیم.
طبع جوانی این است که جوانان، یک مقداری ماجراجو هستند، اما این ماجراجویی از عمق جانش نیست و روی احساسات است و ما به صرف این که دیدیم بعضی از جوانان یک حرکاتی می کنند ما به این ها انگ نزنیم و این ها را از سپاه خودمان جدا نکیم و به این ها ضد انقلاب و بد نگوییم. نباید این کار را بکنیم. به صرف این این که جوانی کاری که نباید بکند انجام داد ، ما اینها را متهم نکنیم و جدا نکنیم. صلاح نیست و به زیان نظام است.
خب این ها را اگر از دست بدهیم، فردا چه کسی می خواهد این نظام ر ا نگهدارد؟ فردا همین ها در جامعه اند. باید این را هم رعایت کنیم. اگر جوانان حرفی دارند و معمولاً جوان تازه خواه و تجدد طلب است، برخلاف مسن ها که می خواهند وضع موجود را نگهدارند جوانان می خواهند وضع موجود را بهم بریزند و گاهی حرف هایی که می زنند، حرف حق است و گاهی هم ناحق است و ما هم اگر می خواهیم این جوانان را داشته باشیم باید حرف این جوانان را گوش دهیم. اگر حرف حقی دارند از آنها بپذیریم و نگوییم که شما عقلتان نمی رسد، و اگر حرف ناحقی دارند توجیه شان کنیم. با زبان خوش و صداو سیما و بلندگو ها. توجیه کنیم که این خواسته هایی که دارید درست نیست.
بیشتر برویم به این که این ها را جذب کنیم و نگهداریم و با آنها تفاهم کنیم و اگر در بین این جوانان هم یک افرادی پیدا شد که این ها خلافی را مرتکب شدند، نباید مرتکب بشوند و به هر حال جوانی است. اگر خلافی هم مرتکب شدند ما این ها را به عنوان جوانی بپذیریم. بدانیم که این خلافشان ریشه دار نیست. من حوادث صدر انقلاب و مبارزات را خوب به یاد دارم. کارهایی که آن وقت می شد و می کردند اگر این طور است ما باید این ها را اگر هم یک زمانی خلافی مرتکب شدند، این ها را فوری از جمع خودمان جدا نکنیم. و اگر این ها را زندان می کنیم و اگر حکمی را برای این ها صادر می کنیم در عین حال عدالت اسلامی را رعایت کنیم. جوانی را رعایت کنیم. و کاری نکنیم که خودشان و فامیلشان نسبت به نظام بد بین بشوند. ما باید با این ها بسازیم وهمکاری کنیم و حتی در محکوم کردن آنها به جریمه ها، عدل اسلامی و رأفت اسلامی را رعایت کنیم.
فرصت نیست که عرض کنم که پیغمبر و حضرت علی چه طور رفتار می کردند. همه اش به زورِ سر نیزه و شمشیر و این ها نبوده. اگر آن رأفت اسلامی نبود، الان پیغمبر نبود و به هر حال در آن افراد مجرم هم رأفت و عدل اسلامی را رعایت کنیم و زیاده از حد از این ها تجاوز نکنیم.
در این جا بنده به این اقدام بسیار خوبی که اخیراً رییس قوه ی قضاییه حضرت آیت الله شاهرودی اشاره کنم که ایشان دستور دادند که در ظرف یک هفته تکلیف این زندانی ها را معلوم کنند که این اقدام بسیار خوب است. کاش این را زودتر فرموده بودند. شما یادتان نمی آید در آن زمانی که زندان می کردند، خانواده ها چه حالاتی داشتند، سعی کنید که به دستور آقای شاهرودی تا هفته ی آینده، تکلیف زندانی ها معلوم شود. امیدوارم ان شاء الله بشود. اگر بنده به جای آقای شاهرودی بودم یک جمله دیگر این جا اضافه می کردم و می گفتم که به هر حال رأفت و عدل اسلامی را رعایت کنند و امیدواریم که در هفته ی آینده که هفته ی میلاد مبارک حضرت بقیة الله الاعظم است، ان شاء الله شاهد این باشیم که اکثر این جوانان که جرم مهمی هم مرتکب نشدند به آغوش خانواده شان برگردند و این برای اعتماد سازی بسیار مهم است. ان شاء الله شاهد این باشیم.
در خاتمه یک جمله هم عرض کنم و آن این است که توصیه ام به جوانان این است که جوانان عزیزم من شما را خوب می شناسم و روح جوانان را آشنا هستم، این انقلاب ساده به دست نیامده و این انقلاب را جوانان هم سن شما، به پیروزی رساندند و در این رابطه صدها هزار شهید و جانباز دادند و انقلابی به وجود آمد و آن رژیم سابق که کسی احتمال هم نمی داد که شکست بخورد، شکست خورد و یک کشور نیرومند و مستقل و یک کشور خوبی را به وجود آوردند و زمینه را برای کار فراهم کردند و قدر این نعمت را بدانید. ولایت فقیه در زمان پیروزی انقلاب، در زمان امام، رکن اساسی بود و در بقاء و نگهداری این نظام هم همین طور است و رکن اساسی است.
عزیزانم فریب این تبلیغات بیگانگان را نخورید و آنها منافع من و شما را رعایت نمی کنند. و آنها منافع خودشان را رعایت می کنند و آن ها الان دو قشر را مورد حمله قرار دادند؛ جوانان و رهبری را. آنها می دانند که اگر عمود این خیمه ضربه ببیند، خود نظام ضربه می بیند و راضی نشوید و نباشید که رهبری تضعیف شود.
من ضعف ها و مشکلات را می دانم و خبر دارم ولی در عین حال این نظام برای شما جوان هاست و در آینده باید این نظام را حفظ کنید و قدر آن را بدانید و گذشت کرده و برگردید و گوش به حرف دشمنان ندهید و خدا می داند که این ها هیچ منفعت من و شما را نمی خواهند و موقعیت را از دست ندهیم.
و ما شاهد باشیم که جوانان مان مانند سابق می آیند و در کارهایشان اقدام می کنند و ان شاء الله مسئولین هم یک مقدار بیشتر به جوانان می رسند و توجه می کنند.
پايان خطبه دوم